خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

قابل توجه خوانندگان گرامی ، بعلت تجاوز رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم غزه از ادامه این سلسله مقالات تا پایان این تجاوز خودداری می کنیم .

 

 

 

 

 

 

نوشته : شاکر کسرائی 

قسمت پنجاه وهشتم 

گزارشی از  لیبی (۴)

 

کنفرانس مطبوعاتی سرهنگ قذافی در طرابلس

در سال ۱۳۶۹ بعنوان خبرنگار ایرانی در کنفرانس مطبوعاتی سرهنگ قذافی که در یک پادگان نظامی در طرابلس پایتخت لیبی برگزار شد شرکت کردم.

سرهنگ قذافی برای دیدار با خبرنگاران خارجی ومطرح کردن مسائل روز ،  انها را دعوت می کرد تا به طرابلس سفر کنند  وضمن دیدار از پایتخت لیبی در کنفرانس مطبوعاتی اش شرکت کنند.

هنگامی که به ساختمان وزارت اعلام (اطلاع رسانی )  رسیدم تعداد زیادی خبرنگار عرب بویژه مصری ، اروپایی وامریکائی را دیدم .انها برای پوشش  کنفرانس مطبوعاتی سرهنگ قذافی دعوت شده بودند. همه در ساختمان وزارت اطلاع رسانی جمع شده بودند ونمیدانستند که محل کنفرانس مطبوعاتی قذافی کجا خواهد بود.

پس از تکمیل وحضور همه خبرنگاران خارجی اتوبوس هایی برای انتقال خبرنگاران به محل برگزاری کنفراتنس مطبوعاتی به وزارتخانه رسیدند و همه خبرنگاران سوار اتوبوس ها شدند .خبرنگاران از همدیگر می پرسیدند که قرار است ما را به کجا منتقل کنند .هوا تاریک شده بود وخیابان های طرابلس از روشنایی ضعیفی برخوردار بودند وچنین بنظر می رسید که در تاریکی شب میخواهند خبرنگاران را به محل کنفرانس مطبوعات منتقل کنند تا خبرنگاران نتوانند مشخص کنند که در کجا قذافی حضور دارد وقرار است با خبرنگاران گفت وگو کند.

پس از طی کردن خیابان های تاریک طرابلس به یک پادگان نظامی رسیدیم ، در پادگان باز بود واتوبوس های حامل خبرنگاران وارد پادگان شدند ودر کنار یک چادر بزرگ با رنگ  سفید توقف کردند وخبرنگاران را پیاده کردند. .

وقتی وارد چادر بزرگ شدیم متوجه شدیم که قذافی در همین چادر با خبرنگاران گفت وگو خواهد کرد.

طولی نکشید که معمر قذافی با لباس غیر نظامی وارد چادر شد وضمن سلام به حاضرین در جای مخصوص در صدر مجلس نشست وخبرنگاران با فاصله پنج متر با وی روی صندلی های چیده شده نشستند.

قذافی عادت داشت در جلسات وکنفرانس های مطبوعاتی با ست رهبر مملکت سر خودرا به بالا می گرفت وبه سقف نگاه می کرد وسعی می نمود  به چشم حاضران نگاه نکند واگر خبرنگاری بطور مستقیم اورا مورد خطاب قرار داد   با خبرنگار رو درو قرار نمی گرفت وبدون اینکه به وی نگاه کند پاسخ اورا می داد.

سرهنگ قذافی در جریان  کنفرانس مطبوعاتی ضمن اشاره به دست اوردهای  انقلاب اول سپتامبر ۱۹۶۹ وخدمات فراوان هیئت حاکمه به مردم وکشور بر ضرورت اتحاد اعراب در برابر رژیم غاصب قدس تاکید کرد وضمن انتقاد از سران عرب که نامی از انها نبرد بخاطر سازش با صهیونیست ها بر ضرورت حمایت ملت های عرب از مبارزات ملت فلسطین در رویارویی با صهیونیست های غاصب تاکید کرد .

سرهنگ قذافی برا اساس عادت همیشگی اش از ارتجاع عرب انتقاد کرد وسازشکاران عرب را مورد نکوهش قرار داد وراه آزادی قدس را مبارزه خستگی ناپذیر مردم عرب در برابر اسرائیل دانست.

رهبر لیبی با انتقاد از مخالفان وی انها را مزدوران جیره خوار توصیف کرد وتهدید نمود که انها را هر جا که باشند بشدت سرکوب خواهد کرد.

قذافی ضمن حمله شدید به امریکا وبیان توطئه هایش علیه ملت لیبی وملت های عرب  قول داد در برابر تجاوزات این ابرقدرت ایستادگی کرده انرا به زانو درآورد.

سرهنگ قذافی در پاسخ به سوال یک خبرنگار لیبیایی که در مورد تجاوز اخیر امریکا به لیبی وقتل تعدادی از مردم این کشور سوال کرد ،  گفت که امریکا خودرا رهبر جهان می داند وهرگاه بخواهد به کشورهای مستقل تجاوز می کند .امریکا  هم خود قاضی است که محاکمه می کند ورای صادر می کند وهم مجازات تعیین وخود حکم صادره را به مرحله اجرا می گذارد.

سرهنگ قذافی ضمن انتقاد از کشورهای اروپایی واتحادیه اروپا انها را کشورهای استعماری توصیف کرد وگفت:  این کشورها

منتظر فرصت هستند تا با مطرح کردن ادعاهای واهی به مردم بی گناه تجاوز کنند واموال ودارایی های انها را به غارت ببرند.

سرهنگ قذافی گفت : اين سرزمين، سرزمين ما و پدران ما است. با خون خود آن را كاشتيم. ما لايق اين كشور هستيم ، ما با آمريكا و كشورهاي بزرگ جهان مبارزه كرديم و آنها را شكست داديم.

سرهنگ قذافی گفت : من براي اين كشور جنگيدم و انقلاب كردم و نسل به نسل اين كشور از اين انقلاب بهره خواهند برد. ليبي در آينده آفريقا، آمريكاي جنوبي، آسيا و همه جهان را رهبري مي‌كند. پدر بزرگ من عبدالسلام بومنيار است كه اولين شهيد در يكي از جنگ‌ها بود. جسد پدرم همين جاست كه براي ليبي شهيد شده است.

قذافي گفت: ليبي درختي است كه ما از سايه آن بهره مي‌بريم چون كه با خون خود آن را كاشته‌ايم. من از خانه خود كه ۱۷۰ هواپيماي آمريكايي و ناتو آن را هدف قرار داده‌اند با شما صحبت مي‌كنم. آنها با معمر قذافي جنگيدند نه به خاطر اينكه رييس‌جمهور يك كشور باشد، بلكه به خاطر اينكه معمر قذاقي تاريخ است، انقلاب است، آزادگي است، افتخار است، مبارزه است و آنها مي‌دانند كه معمرقذافي يك شخص عادي نيست كه وي را مسموم كنند.  آنها خانه من را بمباران كردند و بچه‌هاي من را كشتند،  وي اظهار كرد: من يك افتخارم كه ملت ليبي، آفريقا، جهان عرب، جهان اسلام و آمريكاي لاتين آن را از دست نخواهد داد. ما در برابر قدرتهاي جهاني ايستاده‌ايم و اعلام كرديم كه ما در اينجا همچنان پايدار هستيم.

سرهنگ قذافی ضمن اشاره به سرنگونی حکومت سنوسی ها در لیبی در سال ۱۹۶۹ گفت : ما و افسران احرار  قدرت را به ملت ليبي داديم. همه مسائل را به دست آنها سپرديم، به دست ليبيايي‌هايي كه در كميته‌هاي مردمي عضو هستند. من و دوستانم هيچ مسئوليتي نداريم، جز اينكه از ليبي دفاع كنيم و در برابر متجاوزان بجنگيم. ما با آمريكا، فرانسه و بقيه كشورها جنگيديم. من هيچ پستي ندارم. من تفنگ دارم كه با آن مقاومت خواهم كرد.

رهبر لیبی افزود : من فرمانده انقلاب مردمي هستم،‌ انقلاب مردمي يعني بيداري، يعني كنترل امنيت، يعني احترام، يعني قدرت مردمي. . من در دوره خودم تظاهرات مسالمت‌آميز زيادي را انجام دادم،  در حمايت از جمال عبدالناصر، انقلاب اعراب و اتحاد اعراب تظاهرات كرديم.

این اولین واخرین باری بود که با سرهنگ قذافی رودرو شدم وسخنان اورا شنیدم وضبط کردم . این کنفرانس مطبوعاتی تکرار نشد وفقط تلویزیون لیبی وروزنامه های این کشور سخنان اورا در مناسبت های گوناگون پخش ومنتشر می کردند.

ادامه دارد.

 

 

نوشته : شاکر کسرائی 

قسمت پنجاه وهفتم 

گزارشی از  لیبی (۳) 

در اجلاس دوم ماه مارس ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) کنگره عمومی خلق  نام رسمی کشور لیبی را به جماهیری عربی مردمی سوسیالیستی لیبی تغییر داد،  قرآن مجید بعنوان قانون اساسی  لیبی تعیین گردید واعلام شد که حکومت مستقیم مردم اساس نظم سیاسی در جماهیری لیبی خواهد بود.بر این اساس خلق لیبی حاکمیت خودرا از طریق کنگره های خلقی ، کمیته ها ، سندیکاها واصناف وکنگره عمومی خلق اعمال خواهد کرد.

در این اجلاس تصمیم گرفته شد که تمام مردم لیبی آموزش نظامی دیده ومسلح شوند . زیرا دفاع از وطن وظیفه تمام شهروندان است.

کنگره عمومی خلق همچنین در نشست فوق العاده خود در سبها چهار فرمان به شرح زیر صادر کرد: 

۱-برقراری حاکمیت خلق بر طبق تصمیمات کنگره عمومی خلق .

۲-انتخاب معمر قذافی به سمت دبیر کل کنگره عمومی خلق .

۳- تشکیل دبیرخانه عمومی خلق .

۴- تشکیل کمیته عربی خلق (هیئت وزیران.) متشکل از ۲۶ دبیر (وزیر) .

در فوریه ۱۹۷۹ اعلام شد که معمر قذافی از سمت دبیر کلی کنگره عمومی خلق کنار رفت وتعداد دبیران کمیته به ۲۱ دبیر تقلیل یافت.

بدین ترتیب دبیرخانه کنگره عمومی خلق جایگزین شورای فرماندهی انقلاب شد .وبجای شورای وزیران ، کمیته عمومی خلق متشکل از دبیرانی که در واقع نقش وزرا را دارند اداره امور کشور را بعهده گرفتند.

برای دفاع ، دبیر یا وزیری انتخاب نشد ، به این اعتبار که مساله دفاع امریست که برعهده تک تک افراد مملکت می باشد ، عملا رئیس ستاد مشترک ارتش این مهم را عهده دار شد.

بعد از روی کارآمدن معمر قذافی پس از سرنگونی حکومت پادشاهی لیبی  ،  مجلس نمایندگان ومجلس سنا منحل وتمام احزاب سیاسی ممنوع اعلام شد ..

کنگره عمومی خلق (پارلمان ) بطور عادی سالی یکبار بمدت دو هفته ودر ماه های نوامبر ودسامبر تشکیل جلسه می داد .بیش از هزار نماینده که حدودا ۶۰ در صد آنها رهبران کنگره های محلی اتحاد سوسیالیست عرب بودند در اجلاس شرکت می کردند .بقیه نمایندگان اعضای دبرخانه کنگره ، دبیران کمیته عمومی خلق ورهبران کمیته های مردمی مناطق وشهرهای مختلف بودند.

وبدین ترتیب کنگره عمومی خلق مهم ترین ارگان تقنینی واجرائی کشور بود که بیشترین اختیارات خودرا در درجه اول به دبیرخانه کنگره عمومی خلق (جانشین شورای فرماندهی انقلاب ) وکمیته عمومی خلق (هیات وزیران ) تفویض می نمود.

سخنرانی های قذافی

معمر قذافی بعنوان رهبر لیبی بطور مستمر سخنرانی می کرد واین سخنرانی ها از طریق رسانه های این کشور از جمله رادیو ، تلویزیون وروزنامه ها بطور گسترده منتشر می شد.

سخنرانی های قذافی حاوی مطالب متنوع از جمله نقش مردم در اداره امور کشور وحمله شدید  به امریکا بعنوان دشمن مردم خاورمیانه وافریقا وحمله شدید به مخالفین بعنوان مزدوران دشمنان مردم لیبی وستایش از اتحاد کشورهای عربی وافریقایی ومقابله با دشمنان اعراب بود .

در سال های نخستین روی کار آمئن قذافی از جمال عبد الناصر رئیس جمهوری مصر ستایش می کرد واورا الگوی حکمرانی در جهان عرب قلمداد می نمود وتلاش می کرد اتحادی میان لیبی ومصر تشکیل دهد.

قذافی خودرا یکی از احاد مردم لیبی توصیف وخودرا رهبر لیبی معرفی نمی کرد واز انقلاب فاتح  ( اول سپتامبر ۱۹۶۹) ستایش می نمود وحکومت پادشاهی لیبی را  دست نشانده استعمار قلمداد می کرد.

قذافی در سخنرانی های خود هیچ اشاره ای به هویت مخالفان خود نمی کرد بلکه انها را مزدوران واجیر شدگان دشمنان ملت لیبی قلمداد می نمود.

حمله نطامی آمریکا به مقر قذافی 

هواپیماهای امریکائی در ۱۵ و۱۶ اوریل ۱۹۸۶  مقر قذافی ومراکز حکومتی را در طرابلس لیبی  مورد حمله قرار دادند.وزارت خارجه امریکا لیبی را حامی تروریسم قلمداد کرد ولی دولت لیبی ادعاهای امریکا را تکذیب نمود. لیبی اعلام کرد که این کشور  همواره تروریسم دولتی وادم ربایی وقتل بی گناهان را محکوم کرده است.

این حمله توسط نیروی هوایی، نیروی دریایی و تفنگداران دریایی ارتش ایالات متحده آمریکا از طریق حملات هوایی، به تلافی بمب‌گذاری ده روز قبل در دیسکوتک برلین غربی انجام شد. در این حمله  ۴۰ تن از مردم لیبی کشته  و یک هواپیمای آمریکایی سرنگون گردید.

امریکا همواره لیبی را به خرید جنگنده های پیشرفته روسی متهم کرده ومدعی بود که لیبی قادر به حمله به هدف های مختلف از جمله اسرائیل می باشد.

ادامه دارد.

 

نوشته : شاکر کسرائی 

قسمت پنجاه وششم 

گزارشی از لیبی (۲) 

در اولین سفرم به  لیبی در سال ۱۳۶۱ ، ملاحظه کردم که مردم پایتخت از رفاه نسبی برخوردارند وفروشگاه های دولتی اجناس خودرا با تخفیف در اختیار مردم قرار می دادند. بنظر می رسیداکثر مردم طرابلس   از شهرستان های مختلف به پایتخت آمده  .وچون جمعیت لیبی در ان دوران حدود چهار میلیون نفر بود ودرآمد نفت این کشور بالا بود ، درآمد سرانه بالاترین درآمد در قاره افریقا بشمار می رفت . در این میان مردم لیبی از خدمات بهداشتی رایگان برخوردار بودند وحمل ونقل بدلیل وجود یارنه دولتی ارزان بود.

در دهه هفتاد شمسی قذافی اجرای  طرح رود بزرگ شبکه آب رسانی را اغاز کرد ومیلیاردها دلار صرف پیاده کردن این طرح نمود. در ان دوران اعلام شد این طرح روزانه شش میلیون وپانصد هزار متر مکعب اب اشامیدنی از بیابان وشنزارهای نوبیان برای شهرهای شمال همچون طرالبس وبنغازی وسرت پمپاژ می شود.

در دوران حکومت معمر قذافی تحصیلات در لیبی رایگان بود وطبق آمارهای اعلام شده سطح سوادآموزی در این کشود به بیش از ۸۵ در صد می رسید .دانشجویان دانشگاه ها از دریافت کمک تحصیلی بهره می بودند .دولت تعداد زیادی از دانشجویان سطح عالی را به خارج از کشور بورسیه می کرد وماهیانه ۲ هزار دلار به آنها پرداخت می نمود. .

همانطور که اشاره شد معمر قذافی در سال ۱۹۶۹ حکومت پادشاهی این کشور را سرنگون وقدرت را دردست گرفت وافسران لیبیایی که با قذافی بودند  در کنار قذافی قرار گرفتند ،  در فرمان قانون اساسی که در دسامبر ۱۹۶۹ ( ۱۳۴۸) توسط قذافی وافسران لیبیایی صادر شد یک شورای فرماندهی انقلاب بعنوان عالیترین ارگان تقنینیه واجرائیه در لیبی تاسیس گردید ومعمر قذافی به سمت رئیس شورا تعیین شد.

 شورای فرماندهی انقلاب مسئولیت اداره امور کشور واجرای تصمیمات شورای فرماندهی را عهده دار گردید.

وزرا در برابر شورای فرماندهی مسئولیت داشتند .قذافی علاوه بر ریاست شورای فرماندهی ریاست هیئت وزیران را نیز خود بر عهده گرفت.در سال ۱۹۷۲(۱۳۵۱) قذافی از این سمت کنار گرفت ، عبد السلام جلود نخست وزیر شد تا قذافی بتواند بیشتر به مسائل انقلاب وایدئولوژی بپردازد واز ارگانهای اجرایی واداری فراغت حاصل کند.

قذافی پست رهبری شورا وریاست حزب اتحاد سوسیالیست عرب یعنی تنها تشکیلات حزبی کشور را حفظ کرد.

در سپتامبر ۱۹۷۶(۱۳۵۵) در هفتمین سالگرد حرکت انقلابی ، قذافی پیشنهاد کرد که یک نهاد انتخابی بنام کنگره عمومی خلق جایگزین شورای فرماندهی انقلاب گرددواعضای ان از اقشار وگروه های مختلف انتخاب شوند. در اولین اجلاس کنگره که در ۲ مارس ۱۹۷۷ در شهر سبها تشکیل جلسه داد تصمیمات مهمی متضمن تغییر اساسی در تشکیلات دولتی اتخاذ کرد.، اعضای شورای فرماندهی رهبران کنگره های مردمی وکمیته های خلقی واتحادیه های کارگری وصنفی وسازمانهای تخصصی وحرفه ای شرکت داشتند متعاقبا کنگره عمومی اتحاد سوسیالیست عربی به کنگره عمومی مردمی تغییر نام یافت ودر نوامبر ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) اولین اجلاس خودرا تشکیل داد.

در این میان کنگره عمومی تغییرات عمده ای در قانون اساسی لیبی بوجود آورد . در اجلاس دوم ماه مارس ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) کنگره عمومی خلق  نام رسمی کشور لیبی به جماهیری عربی مردمی سوسیالیستی لیبی تغییر یافت.

ادامه دارد.

 

 

نوشته : شاکر کسرائی 

قسمت پنجاه وپنجم 

گزارشی از  لیبی (۱) 

معمر قذافی ( ۲۷ ساله ) بهمراه تعدادی از افسران جوان  ارتش لیبی در اول سپتامبر ۱۹۶۹ رژیم سلطنتی در این کشور بریاست محمد ادریس السنوسی را سرنگون وبجای ان رژیم جمهوری مستقر ساختند.

از سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۰ حکومت لیبی به رهبری معمر قذافی به کار خود ادامه داد.با اینکه حکومت قذافی از طرف او اداره می شد واو بود که همه امور این کشور را مدیریت می کرد  ، معهذا وی خودرا بعنوان یک شهروند لیبیایی قلمداد می کرد ورهبری لیبی را منکر می شد .در این میان انتقادهای تندی از سوی مخالفین داخلی و  کشورهای اروپایی به حکومت وی صورت می گرفت ووی را دیکتاتور معرفی می کردند.. معمر قذافی نام حکومت خودرا به ” جماهیری عربی مردمی سوسیالیستی عظمای لیبی ” تغییر داد و اعلام  کرد .

در سال ۲۰۱۱ که سال قیام های مردمی در چند کشور عربی از جمله تونس ، یمن ، مصر وسوریه بود در لیبی نا آرامی هایی صورت گرفت ،  ورژیم قذافی با همدستی کشورهای اروپایی سرنگون شد.

قذافی برای نیفتادن به دست مخالفین به زادگاهش در سرت پناه برد ولی هواپیماهای پیمان ناتو وی وهمراهانش را تحت تعقیب قرار دادند وخودروهای حامل قذافی ووزرایش را بمباران کردند .قذافی برای در امان ماندن ،  از خودرو حامل وی پیاده شد ودر یک کانال مخفی شد که مخالفین اورا دستگیر واو را بطرز فجیعی به قتل رساندند.

پس از قتل قذافی وسرنگون شدن حکومت وی ،  کشور لیبی به دست   گروه های مسلح گوناگون  افتاد  وهم اکنون چند دستگی در این کشور بیداد می کند وهر گروه ودسته ای بخشی از کشور لیبی را اشغال کرده وبر آن حکومت می کند .تاکنون دو دولت ودو مجلس در این کشور حکومت می کند وارتش های متعدد خارجی برای حمایت از دولت های متعدد در خاک لیبی حضور دارند.

 تلاش های زیادی برای برقرار آرامش در لیبی صورت گرفته ولی این تلاش ها به نتیجه نرسیده است. اوضاع داخلی لیبی به حدی پیچیده است که گروه های متعدد قادر به توافق نیستند واختیاز امضای توافق برای صلح در این کشور ندارندوهر گروه مجبور است به حامیان خارجی اش رجوع کند واز انها کسب تکلیف نماید.

سازمان ملل برای حل بحران لیبی دخالت کرده ونمایندگان خودرا به این کشور اعزام نموده است.ولی مردم لیبی معتقدند که فرستادگان دبیر کل سازمان ملل قادر به درک مردم واوضاع این کشور نمی باشند.

هم اکنون تلاش هایی برای برگزار انتخابات ریاست جمهوری در اواخر سال میلادی جاری در جریان است ولی اختلاف هایی درمورد قانون انتخابات وجود دارد وهیچ توافقی بین گروه ها ی رقیب صورت نگرفته است.

طبق گفته ناظران ، نیروهای خارجی از جمله روسی وترکی در مناطق مختلف لیبی حضور دارند تا طرفهای لیبیایی مورد حمایت خودرا را پشتیبانی قرار دهند.

در این میان اوضاع معیشتی واقتصادی مردم لیبی به بدترین شکل جریان دارد وارزش دینار لیبی به پایین ترین سطح خود رسیده است ومردم این کشور هیچ امیدی به حل وفصل بحران موجود  ندارند.

ادامه دارد

 

نوشته : شاکر کسرائی 

قسمت پنجاه وچهارم 

سفر كربلا – پست های بازرسی 

در پایان زیارت کاظمین (امام موسی الکاظم وامام محمد الجواد (ع) ، سوار مینی بوس کربلا شدم و از کاظمین تا کربلا حدود دو ساعت طول کشید .  در بین راه کاظمین تا کربلا که حدود ۱۰۰ کیلومتر است هزاران هیئت وموکب اماده برای استفاده زوار اربعین امام حسین (ع) دیده می شود که فقط در زیارت اربعین به زایران کربلا خدمات ارائه می کنند .

در بین راه کاظمین تا کربلا تعداد زیادی پست بازرسی نیز وجود دارد که نیروهای نظامی در ان حضور دارند ولی ۹۰ درصد این پست های بازرسی به رانندگان اجازه عبور می دهند.فقط به کسانی که مشکوک می شوند دستور پیاده شدن از خودرو وبازرسی اشخاص ووسایل انها می دهند ولی اکثر پست های بازرسی با اشاره دست رانندگان به حرکت خود ادامه می دهند .در اینجا جادارد  ما ایرانی ها خدا را شکر کنیم که کشورمان از امنیت کامل برخوردار است ومقامات اجازه برقراری پست های بازرسی نمیدهند واگر از شمال ایران تا جنوب واز شرق تا غرب ،  ایران گردی کنیم حتی یک پست بازرسی در راه های مواصلاتی نمی بینیم. در کشورهای دیگر از جمله لبنان وسوریه پست های بازرسی وجود دارد واز خودروها  بازرسی انجام می گیرد . این دو کشور نیز با عملیات تروریستی مواجه اند..

ظهر به کربلا رسیدم .کربلا بکلی عوض شده کربلا ی سابق نیست که شهر کوچک ونقلی بود که کل شهر را در یک ساعت می توانستی ببینی  .الان کربلا کربلای دیگر است ومردمان ان مردمان سابق نیستند .اکثر افراد ساکن در کربلا غریبه اند مشخص است اهالی کربلا نیستند از شهرهای مختلف به کربلا امده اند چون کربلا جای کسب وکار است وشهر کربلا همیشه زوار دارد که اکثر زوار ایرانی هستند . کربلا پس از  سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰)  که قیام مردمی که “انتفاضه شعبانیه” نامیده شده ، بدستور صدام تخریب شد وحمله ارتش عراق به کربلا جهت سرکوب انتفاضه مردم به این شهر مقدس اسیب جدی وارد شد.

در سال ۱۹۹۱(۱۳۷۰) صدام حسین دستور داد کربلا که شاهد قیام شیعیان علیه حکومت بعث عراق بود مورد حمله قرار گیرد. ارتش عراق بفرماندهی حسين کامل داماد صدام به کربلا حمله کرد ارتش نزدیک مرقد امام حسین رسید وبه سربازان عراقی دستور حمله داده شد ولی سربازان شیعه از حمله به مرقد امام حسین خودداری کردند .گفته می شود حسين کامل  در برابر باب الشهدا ایستاد وتلفنی با صدام صحبت کرد وبه او اطلاع داد که سربازان شیعه دستور وی را اطاعت نمی کنند وبه  مرقد امام حسین بن علی (ع) حمله نمی کنند .صدام دستور داد همه این سربازان به رگبار بسته شوند و کشته  شوند .سربازان دیگرجای انها را گرفتند وبا توپخانه وانواع اسلحه به مرقد امام حسین حمله کردند . که گلوله های توپ به درهای صحن امام حسین وگلدسته ها وکنبد امام حسین اصابت می کنند حتی سربازان وارد صحن وحرم می شوند وبسوی مردم تیراندازی می کنند .تعداد زیادی از مردم را به خاک وخون می کشند. هنوز اثار گلوله ها  بردیوار های صحن وداخل حرم حسین بن علی (ع) دیده می شود. برخی ار اهالی کربلا نقل می کنند که حسين کامل داماد صدام در برابر با الشهداء  ایستاد وخطاب به امام حسین گفت: ” من حسین وتو حسین ببینیم کدام یک از ما پیروزمی شود”. چند سال بعد  حسين کامل وبرادرش از دست صدام فرار کردند وبه اردن پناه بردند ولی صدام به انها بواسطه ملک حسین  بیام فرستاد به انها قول داد که اگر انها به عراق برگردند ، انها را خواهد بخشید وزمانی که انها فریب قول صدام را خوردند وبه عراق رسیدند او به  دخترانش ونوه هایش هم رحم نکرد و دستور داد دو دامادش را به قتل برسانند .

.در این قسمت به اوضاع امنیتی عراق اشاره می کنم وتاثیر انرا بر روحیه مردم  عراق می پردازم . پس از سرکوب داعش واخراج عناصر ان از موصل وشهرهای غرب عراق  روحیه مردم عراق  بهتر شده وان نگرانی را در چهره مردم نمی بینیم در حالیکه در سفر دو سال گذشته خود به عراق مردم نسبت به جرایم داعش اظهار خشم ونگرانی می کردند ونمیدانستند چه اینده ای در انتظارشان خواهد بود.

نگرانی مردم  بیشتر در بغداد وشهرهای نزدیک به موصل از جمله تلعفر ، راوه  ، قائم وعانه بود چون انها جنایت های داعش را می دیدند وحس می کردند واین احتمال وجود داشت که عناصر داعش به بغداد حمله کنند وحتی تهدید کرده بودند که شهرهای مقدس عراق از جمله کاظمین ، نجف وکربلا را مود حمله قرار خواهند داد.

نقش ایت الله سیستانی در تشویق مردم به حمل سلاح وجنگ با عناصر داعش  سرنوشت ساز بود ، همچنین  کمک های ایران به ملت عراق نقش موثری در موفقیت عملیات نیروهای عراقی در موصل داشت وسرانجام نیروهای عراقی پس از سه سال اشغال با کمک نیروهای مردمی (الحشد الشعبی ) در ۱۰/۷/۲۰۱۷ ( ۱۹ تیرماه ۱۳۹۶)  استان موصل (نینوا) را از لوث داعش وداعشیان پاکسازی کردند وانها را مجبور به فرار بسوی صحرا نمودند.

نیروهای عراقی به پاکسازی شهر های دیگر عراق ادامه دادند وشهر  تلعفر را در(۳۱اوت ۲۰۱۷ ) ۹شهریور ۱۳۹۶ آزاد کردند این نیروها به ترتیب شهر  الحویجه ،عانه را  در ۲۱ اکتبر ۲۰۱۷ وشهر القائم را در ۳ نوامبر ۲۰۱۷ و راوه در ۱۷ نوامبر ۲۰۱۷ (۲۶/۸/۱۳۹۶ )  ازاد کردند عراقی ها در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۷ ( ۱۹ اذر۱۳۹۶) ازادی شهرهای عراق از داعش را جشن گرفتند.

در سال ۲۰۱۷ تعداد قربانیان عملیات تروریستی در عراق  نسبت به سال قبل بشدت کاهش یافت وطبق گزارش مرکز انگلیسی مطالعات جینز تعداد کشته ها در عراق در سال ۲۰۱۷ به ۳۳۷۸ نفر رسید در حالیکه تعداد کشته های عراق در سال ۲۰۱۶ به ۸۴۳۷ نفر رسیده  بود.واین بدین معنی است که میزان کشته ها در سال ۲۰۱۷ نسبت به سال قبل از ان  ۶۰ در صد کاهش یافته بود.

یکی از نکات مثبت سرکوب داعش در موصل وشهرهای غربی عراق زیارت امامین عسکریین در سامرا بود .قبل از این داعشی ها  عملیات انتحاری در شهر سامرا انجام می دادند ولی پاکسازی موصل ودیگر شهرهای غرب عراق سبب شد که نیروها داعش از اطراف سامرا خارج شوند وزوار به راحتی بتوانند به زیارت مرقد  امام علی الهادی ومرقد امام حسن عسکری  علیهم السلام بروند. 

ادامه دارد .

 

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت پنجاه وسوم

 

سفرکربلا – پست های بازرسی

در بین شهرهای عراق پست های بازرسی متعددی وجود دارد که خودروها  و سرنشینان انرا بازرسی می کنند . در سال های گذشته زمانی که امریکایی ها در بغداد حضور داشتند و زمانی که عملیات تروریستی در بغداد و شهرهای بزرگ صورت می گرفت، پست های بازرسی خودرو ها وسرنشینان را بازرسی می کردند و از سرنشینان درخواست ارائه کارت شناسایی و یا گذرنامه برای خارجیان می کردند ولی در این سفر ملاحظه کردم که پست های بازرسی دیگر مثل سابق سخت گیری نمی کنند وسرنشینان خودروها را پیاده نمی کنند. فقط با اشاره دست اجازه عبور خودروها را می دهند.

در راه بغداد – کربلا تعداد زیادی پست بازرسی وجود دارد اما فقط یکی از این پست ها جوانان را پیاده کرده واز انها کارت شناسایی خواسته واز مردان مسن هیچ سوالی درباره هویتشان نمی کند.

دوسال پیش زمانی با افراد خانواده  از کربلا به نجف  عزیمت کردیم در یکی از پست های بازرسی از راننده سوال شد ایا همه سرنشینان عراقی هستند راننده گفت که چند ایرانی در مینی بوس  هستند که مامور با دست تکان دادن به ما اجازه حرکت داد واین زمانی بود که ایرانیان به عراقی ها کمک کرده بودند  تا داعش را سرکوب کنند .

در دوران صدام حسین برخورد ماموران با اتباع ایرانی بسیار سخت بود وماموران در پست های بازرسی شدیدا کنترل می کردند که مبادا ایرانیان بدون اقامت ویا بدون گذرنامه وویزا بین شهرها تردد کنند.

هنگام عزیمت از بغداد به کاظمین سوار یک تاکسی شدم واز  صاحب تاکسی خواستم مرا به کاظمین برساند.صاحب تاکسی به من اطلاع داد که حاضر است تا باب المعظم مرا ببرد واز انجا بایستی سوار مینی بوس شوم چون عزیمت تاکسی ها از باب المعظم تا کاظمین ممنوع است.صاحب تاکسی مرا تا باب المعظم برد ودر باب المعظم پیاده کرد .پس از عبور از یک پست بازرسی مینی بوس های کاظمین ایستاده بودند وبا ۲۵۰دینار ما را به کاظمین منتقل کرد.قبل از رسیدن به صحن امامین جوادین از مینی بوس پیاده شدیم وپس از بازرسی پیاده به سوی حرم حرکت کردیم .مسافت نسبتا طولانی بود وکسانی که قادر به پیاده روی نیستند در گاری های مخصوص می نشینند وبا پرداخت یک هزار دینار عراقی آنها را تا در صحن می رسانند.

ماموران بازرسی همگی نظامی هستند وبرخوردشان با مردم خوب است مردان از یکطرف وزنان از طرف دیگر(وداخل یک کیوسک پوشیده ) بازرسی می شوند .

قبل از وارد شدن به صحن امامین جوادین (امام موسی الکاظم وامام محمد الجواد (ع) بایستی موبایل ووسایل همراه را به امانات بسپاری وبدون موبایل وارد صحن امامین جوادین شوی .تصویر برداری ممنوع است وهیچ راهی نداری که یک عکس یادگاری بگیری واین کار در کربلا ونجف تکرار می شود وزوار از گرفتن عکس محروم می مانند. خدا را شکر که ما می توانیم موبایل شخصی خودرا وارد صحن وحرم امام رضا (ع) کنیم وعکس بگیریم. بردن موبایل در داخل حرم امامین جوادین وامام حسین وحضرت عباس وامام علی (ع) ممنوع است .از یکی از خدام حرم امام حسین درباره ممنوعیت بردن موبایل داخل حرم سوال کردم که  وی علت انرا ایجاد مشکل قلمداد کرد وتوضیح نداد بردن موبایل چه مشکلی ایجاد می کند شاید منظورش این بود ممکن است با موبایل بتوانند از راه دور انفجاری  بوجود اورند.

( ذکر این نکته ضروری است که در سال ۱۴۰۱ بردن موبایل به درون مراقد ائمه در عراق آزاد شد).

ادامه دارد.

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت پنجاه ودوم

سفربه کربلا 

یکی از مسایلی که راننده به آن اشاره کرد ، قطع مکرر برق در بغداد و شهرهای عراق بود که بعینه انرا در شهرهای مختلف دیدم . برق در بغداد و دیگر شهرهای عراق روزی بین پنج تا ده بار قطع و وصل می شود و مردم مجبورند از برق ژنراتورهای بزرگ که در هر خیابان و محله نصب شده و هزینه زیادی برای خانواده ها دارد استفاده کنند . یعنی یک خانواده عراقی دو هزینه برای استفاده از برق پرداخت می کند یکی پول برق دولتی ودوم پول برق ژنراتورهای بخش خصوصی نصب شده در هر خیابان و محل و این امر سبب نارضایتی مردم عراق شده است .

لازم به ذکر است که قطع و وصل برق بیشتر در تابستان صورت می گیرد و  در فصلزمستان  مردم کمتر با این مشکل مواجه می شوند ولی قطع و وصل برق در زمستان نیز به نحوی ادامه دارد.

مردم عراق هنوز از کپسول گاز برای پختن غذا وگرم کردن خانه خود استفاده می کنند وحتی در بغداد گاریهایی را دیدم که به فروش نفت سفید مشغولند .قیمت نفت هم چند رقم است نفت دولتی ونفت با کوپن ونفت به قیمت ازاد .جالب تر از همه این بود که در برخی از خانه ها از والور وبخاری نفتی در زمستان استفاده می کنند و بخاری برقی نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

راه مرزی از مهران تا بغداد ظرف سالهای متمادی همانطور که بوده هست و هیچ تغییری نکرده حتی اسفالت جاده ها در طول سال های گذشته تعویض نشده انگار این کشور هنوز جنگ زده است وهنوز شرایط جنگی در  این کشور حاکم است..

در طول مسیر مرز تا بغداد ، فروشگاه های بین راهی وزنجیره ای وجود نداشت ولی فروشگاه های کوچک که در آن آب ، پیسکویت و ساندویج به مسافران عرضه می شد وجود داشت.

در بین راه ، تاکسی های  زرد رنگ ساخت ژاپن ،  کره ، فرانسه ، امریکا والمان به چشم می خورند  ولی زمانی که به بغداد نزدیک می شدیم، تاکسی های ساخت ایران را دیدم و بیشتر خودرورهای ایرانی پراید ،  سمند وپرشیا بصورت تاکسی کار می کردند .

ترافیک در بغداد مشکل بزرگ مردم این شهر است .وجود ۵ میلیون خودرو در پایتخت عراق مردم بغداد را با مشکل تردد مواجه ساخته است .تردد کامیون ها وتریلی ها در روز روشن ترافیک شهرها  را سنگین تر کرده است .کمبود بزرگراه ها در پایتخت رفت وامد مردم را سخت تر کرده است.یکی از مشکلات پایتخت عراق مشخص نبودن نام خیابان ها وکوچه ها است که یک غریبه براحتی نمیتواند ادرس مورد نظر را پیدا کند.

غریبه ای که میخواهد ادرسی را پیدا کند بایستی ساعت ها سرگردان شود تا بتواند به ادرس مورد نظر برسد چون اکثر خیابان ها تابلو ندارد .حتی ساختمانها شماره ندارد وکمتر ساختمانی را می بینید که روی ان شماره باشد .خود عراقی ها به این امر عادت کرده اند .من از یکی از دوستانم در بغداد تلفنی ادرس منزلش را پرسیدم که وی گفت من نمیتوانم تلفنی آدرس را بدهم چون نام خیابان وکوچه وشماره خانه را  نمیدانم .

حل مشکل مسکن

ادامه ساخت وسازهای غیر مجاز در بغداد یکی از علل بی نظمی در این شهر بزرگ شده است.حتی برخی از صاحبان خانه ها بعلت نبودن نظارت پیاده رو را به خانه خود ملحق کرده وروی ان ، ساختمان ساخته اند.واین یک مسئله عادی شده که بغدادی ها به ان اذعان دارند. مشکل مسکن نه تنها در عراق بلکه در کشورهای همسایه از جمله ایران وجود دارد ،

جوانان برای تشکیل خانواده مجبورند برای خود خانه کوچکی تهیه ویا خریداری نمایند.

عراقی ها مشکل مسکن جوانان را به این ترتیب حل کرده اند : پدر خانواده خانه خودرا به چند قطعه تقسیم کرده وبه فرزندان خود می دهد تا انها خانه های ۵۰ متری کنارخانه  پدر بسازند وهمانجا زندگی کنند .یکی از علل مشکل مسکن در عراق اینست که زمین گران است وجوانان نمی توانند در بدو زندگی پول خانه تهیه وخریداری نمایند ، از اینرو پدر خانواده یا طبقه دومی روی خانه یک طبقه اش می سازد وبه فرزندش می دهد یا خانه ۲۰۰ ویا۳۰۰ متری خودرا به قطعه هایی ۵۰ متری تقسیم واجازه می دهد هر فرزند ذکور برای خود یک خانه ۵۰ متری بسازد .در سال های گذشته وتا بحال جوانان عراقی پس از ازدواج در خانه پدر زندگی می کردند حتی در مواردی  سه یا چهار پسر خانواده پس از ازدواج در کنار پدر ومادر زندگی می کردند وبعلت گرانی خانه امکان انتقال به خانه جداگانه را نداشتند.

با توجه به عدم وجود نظارت شهرداریها مردم دست به کار شده برای فرزندان خود خانه های ۵۰  یا۶۰متری می سازند واجازه نمیدهند فرزندان خود اواره ویا اجاره نشین شوند.

وقتی در  مناطق مختلف بغداد قدم می زنی می بینی همه مشغول ساختن خانه های کوچک در خانه های یکطبقه ویا ساختن خانه در طبقه دوم برای فرزندان خود هستند .برخی افراد بی سرمایه برای ساختن خانه برای فرزند ویا فرزندان خود از فرزندان خود بعنوان کارگر استفاده می کنند ودیگر نیازی به کارگر ندارند.

بعلت عدم نظارت شهرداری ها در شهر بغداد وعدم برخورد قانونی با متخلفین روز به روز شهر بغداد بزرگ تر می شود حتی شهرداری نمی تواند براحتی زباله های شهر را جمع اوری نماید.

سطل های اشغال در خیابان ها موجود است ولی ملاحظه می کنی که مردم اشغال های خودرا در خیابان ها رها می کنند وکمتر از سطل اشغال استفاده می کنند شاید علت این امر اینست که جمع اوری زباله ها دیر صورت می گیرد ودر برخی خیابان ها اشغال تلمبارمی شود .

یکی از موارد عادی در بغداد اینست که خاک هر دو طرف خیابانها را گرفته وبا حرکت خودروها گرد وغبار کل خیابان را می پوشاند واین امر موجب ناراحتی وبیماری مردم می شود .علاوه بر این به گفته یکی از اهالی بغداد چند ماه است که باران در بغداد نباریده است وهوای بغداد گرم شده است وعدم بارندگی سبب ناراحتی مردم شده است . به علاوه وقتی از پل های روی رودخانه دجله در بغداد عبور می کنی می بینی که رودخانه دجله کم اب است ویکی از علل ان اینست که ترکیه سدهایی بر رودخانه های دجله وفرات ساخته وسبب کم ابی این دو رودخانه در عراق شده است. کم آبی در عراق سبب نابودی کشاورزی عراق شده وملاحظه می شود که میوه های موجود در بازارها ، خارجی است در حالیکه سی چهل سال پیش عراق تولید کننده بهترین میوه ها بود.(ادامه دارد).

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت پنجاه ویکم

آخرین دیدار از عراق

در اخرین سفری که به عراق داشتم  وتحولات پس از سرنگونی صدام را مشاهده کردم به این نتیجه رسیدم که عراق پس از صدام بهتر از عراق در دوران صدام بود.اینک مردم عراق از فشارهای عوامل حزب بعث وکنترل شدید مردم رهائی یافته ونفس راحتی می کشند هرچند که مشکلات مردم بکلی برطرف نشده است .

قبل از حرکت از تهران قصدم زیارت کربلا ومرقد امام حسین وبرادرش حضرت عباس بود ولی در عین حال در نظر داشتم مشاهدات خودرا برای خوانندگان عزیز بازگو کنم وتغییرات حاصله در عراق پس از سرنگونی رژیم بعث وسقوط صدام را تشریح نمایم.

قبل از سفر به عراق مطالعاتی درمورد  عراق  داشتم وتعجب کردم که شیعیان چه اندازه برای سفر به عراق بویژه کربلا فداکاری کردند واز جان خود برای زیارت مرقد امام حسین ع) گذشتند.

تاریخ هزار وچهار صد سال گذشته مملو ازحوادث ورویدادهائی است که برای شیعیان هنگام عزیمت به کربلا جهت زیارت قبر  اباعبد الله الحسین (ع)  رخ داده است می باشد .

در سال ۶۵ هجری قمری گروه توابین با حمل سلاح از شهر کوفه بسوی قبر شریف امام حسین (ع) سرازیر شدند تا مراتب پشیمانی خودرا از عدم یاری رساندن به حسین بن علی اظهار دارند . عمال بنی امیه در کوفه  نتوانستند مانع حرکت انها شوند (تاریخ طبری ج۴ ، ص۴۵۱) .

وقتی توابین به کربلا رسیدند یک صدا  فریاد یاحسین یا حسین سردادند  وگریه کردند  وگفتند: ” اللهم ارحم حسینا الشهید وابن الشهید ، اللهم انا نشهدک انا علی دینهم وسبیلهم واعداء قاتلیهم واولیاء محبیهم ، اللهم انا خذلنا ابن بنت نبینا  ، فاغفر لنا ما مضی منا وتب علینا ، وان لم تغفر لنا وترحمنا لنکونن من الخاسرین (منبع سابق ).

در دوران اموی عمال انها مانع زیارت کربلا از سوی شیعیان  می شدند ولی  زمانی  که عباسی ها  قدرت را بدست گرفتنند  یعنی در دوران خلافت ابو العبا س السفاح شیعیان از فرصت استفاده کرده ، عزاداری امام حسین را احیا کردند وامام محمد باقر وامام جعفر الصادق توانستند علوم اهل بیت را نشر دهند.(کامل الزیارات ،ص۱۰۰) .

با روی کار آمدن منصور دوانیقی فشار بر شیعیان افزایش یافت .منصور اولین خلیفه عباسی بود که دستور داد  قبر ابی عبد الله الحسین (ع)   تخریب شود وی مانع زیارت شیعیان شد  ( شهرستانی ، تاریخ النیاحه علی الحسین ، ج۲ ، ص۵).

منصو دوانیقی علاوه برتخریب قبر حسین بن علی (ع) دستور داد رهبران شیعه را به قتل برسانند وامام جعفر الصادق رادر ماه شوال ۱۴۸ هجری قمری  مسموم کرد.( الدخیل ، علی محمد علی  ،ائمتنا ، ج۱ ، ص ۴۰۹) .

امام موسی الکاظم (ع) وشیعیان زمان او از سوی هارون الرشید عباسی مورد اذیت وازار قرار گرفتند .امام موسی بن جعفر در دوران خلفای عباسی از جمله المهدی وهارون الرشید

حبس  گردید ومدت حبس ایشان چهار سال بود .برخی از منابع مدت حبس ایشان را بیش از چهار سال ذکر کرده اند.(ائمتنا ، ج۲، ص ۸) .(ادامه دارد) .

هارون الرشید عباسی در سال ۱۹۳ هجری ق دستور داد مرقد امام حسین (ع) تخریب شود ودرخت سدره قطع گرد د.وی ار اقامه عزاداری جلوگیری کرد .( ، تاریخ النیاحة علی الحسین ، ج۱ ، ص ۶).درخت سدره در نزدیکی قبر امام حسین ع) قرار داشت .شیعیان با بودن درخت سدره می توانستند به قبر ابا عبد الله الحسین برسند.ولی هارون الرشید قصد داشت با قطع این درخت شیعیان نتوانند به قبر امام حسین برسند.

زمانی که مامون عباسی قدرت را در دست گرفت با شیعیان رفتار نرمی داشت وفشار بر شیعیان را کاهش داد وبه شیعیان اجازه داد به کربلا عزیمت وقبر امام حسین (ع)  را زیارت کنند ودرکنار قبر حضرت امام حسین بویژه در ماه محرم روضه خوانی کنند.( شهرستانی، تاریخ النیاحه علی الحسین ،ج۱، ص ۶٫).

دو دوران امامت امام محمد الجواد التقی شیعیان توانستند آزادانه  برامام حسین (ع) عزاداری کنند .معتصم خلیفه عباسی نیز با شیعیان برخورد خوبی داشت وانها را ازاد گذارد تا مراسم عزاداری بر حسین (ع) بجا آورند.(ائمتنا ، ج۲، ص۱۶۲).

زمانی که متوکل عباسی  به خلافت رسید، دشمنی و خصومتش با شیعیان و اهل بیت به آنجا رسید که مزار امام حسین بن علی (ع) را در کربلا تخریب کرد و دستور داد آن جا را شخم بزنند و بر راه های منتهی به مزار آن حضرت مأمورینی گماشت تا هرکس به زیارت حسین بن علی علیه السّلام می رود، دستگیر کرده و به قتل برسانند..

به رغم وحشیگری های متوکل نسبت به زوار بارگاه امام حسین (ع )، هرگز این مسیر تعطیل نشد و از رونق نیفتاد و مردم به صورت های مختلف خود را به کربلا می رساندند وقبر  امام حسین (علیه السلام) را زیارت می کردند. سرانجام متوکل مجبور شد، طی فرمانی زیارت بارگاه امام حسین (ع ) را به شرط اینکه دست راست زائر را قطع کنند، آزاد نماید! و در اندک زمانی صف مشتاقان زیارت با وجود این شرط نیز طولانی گردید.!

مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب ” مروج الذهب”  می نویسد: «خانمی به قصد زیارت بارگاه امام حسین (ع ) به مامور ثبت نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند، آیا می دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟ آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت نام، اسم این خانم را می نویسد. آن گاه به وی دستور می دهد: دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون می آورد! مامور می گوید: خانم فرمان خلیفه می گوید، باید دست راست داوطلب زیارت قطع شود.آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و می گوید: این دست را سال گذشته قطع کردید.

اين تصویر تعبیری از آن دوره و اجرای حکم قطع دست در حق شیعیانی که در دوران حکومت عباسیان  به زیارت بارگاه سید الشهدا مشرف می شدند.

سفر به کربلا

براي سفر به كربلا ، پس از دریافت ویزا از سفارت عراق در تهران ، با هواپیما عازم ایلام شدم تا بتوانم از راه زمینی ،  بهتر با سرزمین عراق آشنا شوم. پس از رسیدن به ایلام یک تاکسی دربست تا مرز کرایه کردم . پس از رسیدن به مرز وارد پایانه مرزی شدم .پایانه خلوت بود هیچ زائری از ایران به سمت عراق نمیرفت بلکه زوار ایرانی از عراق وارد پایانه مرزی می شدند تا با اتوبوس به شهرهای مختلف منتقل شوند.

پس از اذان ظهر به وقت مهران نماز ظهر و عصر را در مسجد خواندم و به اطاق ماموران  مرزی مستقر در پایانه مراجعه و مهر خروج در گذرنامه ام زدند . از پایانه مرزی ایران خارج شدم و به سمت پایانه مرزی عراق رفتم . در پایانه مرزی عراق فقط یک افسر حضور داشت که وی با گرفتن گذرنامه و دیدن ویزای سفارت عراق مهر ورود در گذرنامه ام زد و من بطرف خودروهای عراقی مستقر در پایانه رفتم .و چون مسافری وجود نداشت مجبور شدم یک تاکسی دربست برای مسافت کوتاه کرایه کنم . پس طی یک کیلومتر به خودروهای تاکسی مستقر در پارکینگ مرزی عراق رسیدم .در انجا نیز یک تاکسی دربست از مرز تا بغداد کرایه کردم .مسافت مرز عراق تا بغداد حدود ۲۵۵ کیلومتر است . راننده تاکسی از اهالی بغداد و انسانی شریف و مومن وخیرخواه بود كه من از فرصت چند ساعته از مرز عراق تا بغىاد استفاده کرده وباوی در باره اوضاع واحوال عراق بعد از سرنگونی صدام سر بحث را باز کردم. راننده تاکسی پس از طی چند کیلومتر یک تاکسی را دیدکه راننده اش مشغول تعمیر تاکسی اش بود و سرنشینان تاکسی در کنار جاده منتظر بودند. راننده تاکسی، تاکسی خود را کنار جاده پارک کرد و از تاکسی پیاده شد واز صاحب تاکسی خراب شده پرسید که اگر به کمک نیاز دارد ، به وی کمک کند که ظاهرا خرابی  رفع شده بود و از او تشکر کرد. راننده تاکسی سوار شد و حرکت کرد از او پرسیدم ایا همیشه چنین کاری می کند گفت بله همه ما ممکن است در بیابان با مشکل مواجه شویم و بایستی به دیگران کمک کنیم تا دیگران هم در صورت نیاز به ما کمک کنند.

از او درباره  اوضاع و احوال و معیشت مردم سوال کردم گفت : حمله امریکا به عراق در سال  ۲۰۰۳ که به سرنگونی حکومت صدام منجر شد،  به عراقی ها فرصت نداد که در ارامش زندگی کنند و پس از سرنگونی صدام گروه های مسلح که ادعا می کردند علیه امریکا مبارزه می کنند ، اوضاع عراق را متشنج کردند و سال ها گروه های تروریستی با به راه انداختن عملیات تروریستی و انفجارهای روزانه در بغداد و استان های عراق ، عراق را به ویرانه تبدیل کردند و شما دیدید که داعش در سال ۲۰۱۴ موصل و شهرهای غربی عراق را اشغال کرد و چه بلایی بر سر مردم آورد.

راننده اضافه کرد تعداد زیادی از عراقی ها به خارج مهاجرت کردند تا از انفجارها و ناامنی ها خلاص شوند ولی تعدادی از مردم فقیر قادر به مهاجرت نیستند و مجبورند با این اوضاع نابسامان بسازند.

(ادامه دارد)

 

 

 

 

 

 

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : پنجاه 

همانطور که در قسمت های قبلی  اشاره شد ، نیروهای امریکا در ۱۹ مارس  ۲۰۰۳ وارد عراق شدند وحکومت بعث عراق برهبری صدام حسین را سرنگون کردند .این حمله تا ۱ مه ۲۰۰۳ ادامه یافت .در این تهاجم نیروهایی از امریکا ، بریتانیا ، استرالیا ، لهستان شرکت کردند ودولت بعثی صدام را برکنار نمودند.

جرج بوش رئیس جمهوری امریکا در تاریخ نهم مه ۲۰۰۳ پل برمر را بعنوان نماینده رئیس جمهوری در عراق منصوب کرد .او دو روز بعد جانشین سپهبد جی گارنر شد که مدیر دفتر بازسازی وکمک های انسان دوستانه بود.در ماه ژوئن این دفتر به حکومت ائتلاف موقت تبدیل شد وبرمر رئیس اجرایی این حکومت گردید .

پس از برمر،جان نکروپوینت  به عنوان عالی‌ترین مقام غیرنظامی در عراق انتخاب شد.

“برمر» در کتاب خاطرات خود، به تلاش های یکساله اش برای اداره امور عراق اشاره می کند و به تفصیل درباره اولین برنامه خود یعنی صدور دستور انحلال ارتش جدید، تدوین قانون اساسی سخن به میان می آورد.

کتاب خاطرات «پل برمر» تحت عنوان ماموریت من در عراق توسط اینجانب ترجمه وانتشارات روزنامه جمهوری ا سلامی انرا به چاپ رساند.
برمر در این کتاب، جزئیات امور عراق به وسیله خود و دستیاران آمریکایی و غربی اش را تشریح و چگونگی دستگیری صدام و دیدار وی به همراه تعدادی از رهبران مخالف صدام در زندان بغداد را توصیف می کند.


پل برمر حاکم غیر نظامی امریکا در عراق

او همچنین اقدامات خود را برای تعیین رئیس جمهوری موقت، نخست وزیر و وزرا را تشریح می کند. پل برمر در کتاب خاطرات خود، بارها از ناتوانی اش در کنترل اوضاع عراق سخن می گوید و اقرار می کند که در این زمینه، قدرت کافی نداشته و پیشنهاد می کند که شخص دیگری جای او را بگیرد.

برمر به عنوان حاکم غیرنظامی ارشد عراق چند دستور حکومتی صادر کرد. از میان مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به دستور شمارهٔ یک اشاره کرد که طبق آن مشارکت اعضای حزب بعث عراق در حکومت ممنوع اعلام شد. وی در دستور داد  ارتش عراق منحل اعلام گردد.

برمر در (۱۳/۷/۲۰۰۳ )   ۲۲ تیر ۱۳۸۲ مجوز تشکیل شورای حکومتی عراق  را صادر کرد تا «از نمایندگی تمام مردم عراق اطمینان یابد.» او اعضای این شورا را از میان گروه‌ها و افرادی انتخاب کرد که از حملهٔ آمریکا به عراق حمایت کرده بودند. با این حال برمر حق وتو را در مورد تصمیمات این شورا برای خود حفظ کرد.

در روز (۱۲/۶/۲۰۰۴)  ۸ تیر ۱۳۸۳ ساعت ۱۰:۲۶ صبح (به وقت محلی) حکومت ائتلاف موقت دو روز پیش از موعد مقرر، به طور رسمی سلطهٔ خود بر سرزمین عراق را به حکومت موقت عراق  منتقل کرد. برمر در همان روز عراق را ترک کرد. او در سخنرانی تودیع خود که به طور زنده از تلویزون عراق پخش می‌شد گفت: «من عراق را با خوشحالی نسبت به دستاوردهایمان ترک می‌کنم و مطمئنم که آینده شما پرامید است. بخشی از قلب من همیشه در این سرزمین زیبا میان دو رود با دره‌های حاصلخیز، کوه‌های پرشکوه و مردمان شگرف باقی خواهد ماند.»

خاطرات پل برمر  ( ماموریت من در عراق ) ترجمه : شاکر کسرائی

دستگیری صدام حسین توسط  آمریکاییها

یک روز پس از دستگیری صدام حسین در حفره‌ای (به قول آمریکایی‌ها؛ سوراخ موش) در یک خانه روستایی در الدور در کنار دجله، مقامات نظامی آمریكا در عراق كه این كشور را از اوریل این سال در تصرف داشتند اعلام كردند كه صدام حسین را دستگیر كرده‌اند.
صدام حسین

صدام حسین از زمان ورود نیروهای آمریکا به حاشیه شهر بغداد خود را پنهان ساخته بود و جز بیرون دادن دو نوار صدا اثری از او نبود. در هشت ماهی که از پنهان شدن صدام می‌گذشت بسیاری از مقامات تراز اول دولت او دستگیر و یا تسلیم شده بودند، دو پسر و نوه‌اش کشته و دخترانش به اردن پناهنده شده بودند و دولت آمریکا برای مرده و یا زنده وی ۲۵ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود.

طبق اظهار مقامات نظامی وقت آمریکا در عراق، صدام در کلبه‌ای در یک مزرعه، و نه چندان دور از شهرک «الدور» در ۱۶ کیلومتری «تکریت» در یک زیرزمینی در عمق دو و نیم متری به وسعت دو در سه متر که بر ورودی کوچک آن یک قطعه «اسفنج فشرده» آلوده به خاک و گِل قرار داده و روی آن قالیچه‌ی کهنه‌ای افکنده بودند پنهان شده بود.دیکتاتور برکنار شده عراق هنگام دستگیر شدن لباسی کثیف برتن و ریشی بلند داشت و یک سلاح کمری و کلاشینکف آماده شلیک در اختیار او بود و با اینکه این سلاح روی زانویش بود، آنقدر شهامت نداشت که از آن استفاده کند و به محض ورود نظامیان آمریکایی به زیرزمینی قفس مانند تسلیم شد و در پاسخ به پرسش آنها گفت که «صدام حسین» است.

 

SADDAM صدام

مخفیگاه صدام دارای هواکش برقی بود که با لوله به خارج راه داشت. در یک اتاق خانه مقداری لباس و بعضا استفاده نشده، یک جعبه حاوی ۷۵۰ هزار دلار اسکناس یکصد دلاری و اسلحه‌های مذکور و مهمات و … به دست آمد. از اتاق دیگر به صورت آشپزخانه استفاده می‌شد که وضعیتی درهم و کثیف داشت.در این محوطه و در دسترس صدام، وسایل مخابراتی به دست نیامد و آن طور که گفته شده بود با خود مواد منفجره و کپسول سیانور هم نداشت. هنگام نزدیک شدن نظامیان آمریکایی به کلبه، یک خودرو تاکسی در نزدیکی آن پارک شده بود و دو مرد جوان به محض احساس خطر از آنجا فرار کردند و به سمت درختان که تا دجله فاصله ای نداشت دویدند که دستگیر شدند. بعدا معلوم شد که این دو تن جاسم ۱۷ ساله و علاء ۱۹ ساله برادران مالک ۳۸ ساله مزرعه و کلبه داخل آن بودند و تاکسی متعلق به علاء بود. این دو گفتند که برادرشان الدوری یک بیمار قلبی است که در خانه اش در«الدور» بستری است و او از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ یکی از نظامیان گارد کاخ صدام حسین بود که یه علت ابتلا ء به بیماری قلبی، بعدا معاف شده بود.

از اظهارات مقامات نظامی آمریکا در عراق چنین برمی آمد که در جریان تحقیق از ده تن افراد خانواده‌های مربوط به صدام، به مخفیگاه او پی برده بودند ولی منابع دیگر گفته بودند که احتمالا یکی از محافظان دست دوم صدام وی را (به طمع دریافت جایزه نقدی بزرگ اعلام شده از سوی دولت آمریکا) لو داده بود. پاره‌ای هم با استناد به اینکه جلال طالبانی یکی از سران «کُرد» که از دیر زمان با آمریکا مناسبات حسنه داشته احتمال دادند که در دستگیری رئیس جمهوری پیشین عراق نقش داشته است؛ به‌ویژه که در جریان سفر به ایران، در مرز دو کشور اشاره به دستگیری صدام کرده بود. تا آن لحظه کسی از دستگیرشدن صدام خبر نداشت!

در پی دستگیری صدام، دولت آمریکا اعلام کرد که پس از انجام تحقیقات چون وی تبعه عراق است باید در همان کشور محاکمه شود. تحلیل نگاران در نتیجه گیری‌های اولیه خود در همان زمان چنین ابراز نظر کرده بودند: در شرایط و وضعیتی که صدام در مخفیگاه داشت گمان نمی‌رود که نقش موثر در مقاومت‌های عراقی‌ها و دیگران و روند زد و خوردها داشته باشد. تحلیلهای اولیه دیگر، شخصیت صدام را زیر سئوال برده بود که چرا همانند یک مرد ـ زمانی نیرومند ـ هنگام ورود نظامیان به مخفیگاهش، خودکشی نکرد و یا با استفاده از اسلحه‌ای که داشت دست به مقاومت نزد و مردانه کشته نشد. یا اینکه چرا پس از شکست نظامی تسلیم نشده بود زیرا می‌دانست که در جامعه متفرق عراق سرانجام به دام می‌افتد و تحقیر می‌شود. به علاوه، هیچیک از دولت‌های همسایه عراق با او دوست نبودند که به آنجا فرار کند و پناهنده شود.تحلیل‌های اولیه دیگر درباره زندگی خصوصی و سیاسی و کارهای دولتی صدام بود که در خانواده‌ای نسبتا فقیر به دنیا آمده بود، در ۱۹ سالگی به حزب سوسیالیستی بعث پیوسته بود، در ترور نافرجام ژنرال عبدالکریم قاسم  از ناحیه پا گلوله خورده، مجروح شده و به سوریه گریخته بود و از آنجا به مصر رفته بود. صدام در بازگشت به عراق در حوادثی که به روی کار آمدن قطعی حزب بعث انجامید شرکت کرده بود و معاون ژنرال حسن البکر شده بود و ۱۱ سال بعد البکر را مجبور به کناره‌گیری محترمانه کرده و بر جای او نشسته بود و ….

محاکمه واعدام صدام حسین
حکومت ائتلاف موقت عراق در ۹ دسامبر ۲۰۰۳ دادگاه ویژه برای محاکمه صدام حسین ودستیارانش به اتهام جنایت جنگی ، جنایت علیه بشریت ونسل کشی  تشکیل داد.

 

در ۵ نوامبر ۲۰۰۶، صدام به اعدام با چوبه دار ر محکوم شد. در ۲۶ دسامبر، درخواست تجدیدنظر صدام رد شد و حکم اعدام تأیید شد. صدام حسین در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶ به دار اویخته شد.

وبدین ترتیب حکومت ۳۸ ساله حزب بعث سرنگون وصدام حسین اعدام شد.ولی نیروهای امریکایی پس از سرنگون کردن حکومت صدام به حضور حود در عراق پایان ندادند بلکه  هنوز این نیروها در عراق در حضور دارند .

یک وبگاه عراقی از حضور نیروهای آمریکایی در بیش از ۱۱ پایگاه واقع در شش استان این کشور خبر داد و جزئیاتی از شمار نیروهای رزمی و آموزشی آمریکایی را فاش کرد.

بیش از ۱۹ سال از حضور آمریکا در عراق می‌‌گذرد که در این مدت از اماکن حساس پایتخت، بغداد و استان‌ها بهره برداری کرده و از آن‌ها به عنوان پایگاه‌های نظامی و عملیاتی خود استفاده می‌کند.

ادامه دارد

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل ونهم 

کنترل فعالیت خبرنگاران خارجی در عراق 

رژیم صدام برای کنترل فعالیت خبرنگاران خارجی در عراق یک مرکز مطبوعاتی در همان وزارتخانه ایجاد وکلیه امکانات مخابره اخبار را در اختیار خبرنگاران خارجی قرار می داد.هدف این وزارتخانه کنترل نوشته های این خبرنگاران بود.

کنترل خبرنگاران بحدی زیاد بود که وزارت اطلاع رسانی از ادامه کار خبرنگار تلویزیون الجزیره بمدت یک هفته جلوگیری کرد چرا که خبرنگار این شبکه تلویزیونی گزارشی درباره مطلبی تهیه وپخش کرد که خوشایند مقامات عراقی  نبود.

گروه خبری درخواست مصاحبه با چند مقام عراقی از جمله وزیر امور خارجه عراق را کرد که این درخواست رد شد به این بهانه که وزیر خارجه برنامه فشرده ای دارد وقادر به اختصاص وقت به خبرنگاران ایرانی نیست.

مقامات عراقی اعلام می کردند که عراق خودرا اماده جنگ با امریکا می کندونشان می داد ند که جوانان ودانشجویان اموزش نظامی فرا میگیرند تا آماده جنگ با تجاوز امریکا به عراق شوند.

ولی مردم عراق که سال ها با محرومیت های گوناگون مواجه بودند هیچ امادگی برای جنک مجدد با امریکا را نداشتند واز تحریم های امریکا علیه عراق خسته بودند.

گروه خبری ایرنا نکات متعددی از دیدار خود از عراق ملاحظه وثبت کرد که نشان می داد ایمان مردم عراق نه تنها در اثر تحریم ها وجنگ های امریکا تضعیف نشده بلکه ایمان انان تقویت شده وهجوم زوار از شهرهای مختلف عراق به کربلا در شبهای جمعه چند برابر گردیده است.

مردم عراق بیش از پیش از حکومت عراق وصدام متنفر گردیده ولی از ترس عوامل ومزدوران حزب بعث قادر به اظهار نظر علنی درباره اوضاع تاسف بار عراق نمی باشد .

حضور عوامل ومزدوران حزب بعث در همه شهرها وروستاها مسلم است وهرکه را نسبت به رژیم اظهار نظر ومخالفت نماید دستگیر ومجازات می نمایند.

ترس ووحشت مردم از رژیم صدام چند برابر گردیده وحتی فرد نمیتواند در برابر اعضای خانواده خود درباره رژیم بعث وشخص صدام اظهار نظر نماید.

مردم عراق در سال ۲۰۰۲ یعنی یکسال قبل از حمله امریکا به عراق وسرنگون کردن حکومت بعث وصدام نسبت به اوضاع  مردم ایران غبطه می خوردند ومعتقد بودند که مردم ایران ازادانه اظهار نظر می کنند وهیچ فشاری بر انها وارد نمی شود واظهار امیدواری می کردند که از حکومت بعث نجات یابند.

برای یک خبرنگار خارجی که برای اولین بار از عراق دیدن می کند تعجب آور است که عکس ها ومجسمه های صدام حسین در همه خیابان های بغداد وشهرهای عراق دیده می شود ، وگفته های صدام در تابلوهای بزرگ منقوش وعرضه شده است.

هرجا خبرنگاران خارجی بروند با عکس ها ومجسمه های صدام روبرو می شوند .پس از خروج ما از خاک ایران وورود به مرز عراق با عکس های بزرگ صدام مواجه شدیم.صدام با لباس عربی ویا با لباس رزم دیده می شد وحتی عکس های صدام هنگام نماز خواندن وزیارت مراقد ائمه دیده می شد.عکس های بزرگ صدام در خیابان ها ، اماکن تاریخی ، سیاحتی ،ادارات دولتی ومساجد ، بازارها ، مغازه ها ، فروشگاه ها به نمایش گذاشته شد واین عکس ها با قیمت نازل در اختیار مردم قرار می گرفت.

صدام حسین نام ها ولقب های متعددی داشت .او رئیس جمهوری ، رهبر ، رئیس جمهوری مومن ، فرمانده کل نیروهای مسلح ، رئیس شورای فرماندهی انقلاب ودبیر کل حزب بعث عراق بود .به او درجه ارتشبدی داده شده بود در حالیکه او خدمت سربازی نرفته بود .

هنگام دیدار ما از میدان التحریر بزرگ ترین میدان بغداد ، نمایشگاهی از عکس های صدام برپا بود که در ان عکس های صدام حسین که توسط عکاسان عراقی گرفته شده بود به نمایش گذاشته شده بود.

آنگاه به یاد فرمایشات امام خمینی ( رض) افتادم که در ملاقات با سردبیران روزنامه های ایران فرمودند که عکس های اورا در روزنامه ها چاپ نکنند بلکه اخبار وعکس های کشاورزان وپزشکانی که به مردم خدمت می کنند چاپ کنند تا مردم انها را بشناسند وار خدمات انها قدرادانی نمایند.

عکاس گروه خبری هنگام عبور از خیابان های بغداد مشغول گرفتن عکس از مردم وساختمان ها واماکن دیدنی ، مساجد ، بازرها ، مجسمه های صدام ورفت وآمد مردم بود که نماینده وزارت اطلاع رسانی همراه گروه خبری به بنده تذکر داد که نباید عکاس گروه از هر جا واز هر کس عکس بگیرد . بلکه باید با او هماهنگ باشد وبا اجازه او عکس بگیرد.

بنده به عکاس گروه این تذکر نماینده وزارت اطلاع رسانی دادم تا وی این مسئله را رعایت کند.عکاس گروه از تذکر نماینده وزارت اطلاع رسانی ناراحت شد وگفت که این کار مانع ماموریت او  می شود ودیگر نمیتواند کار خودرا به خوبی انجام دهد.عکاس از من سوال کرد ایا حکومت نظامی در عراق برقرار است یا حالت فوق العاده اعلام شده است؟در پاسخ گقتم که باید طبق مقررات عمل کنیم ومردم عراق خودرا با  مقررات سخت تر وفق داده اند وقادر به اعتراض نیستند.

در زمانی که ما از عراق دیدن کردیم روابط صدام حسین  با امریکا بشدت تیره شده بود و او هر روز سخنرانی می کرد وامریکا را مورد حمله قرار می داد.

در همین حال ، صدام حسین حالت فوق العاده در عراق اعلام کرده بود او لباس نظامی به تن می کرد ووزرای خودرا مجبور به پوشیدن لباس نظامی می نمود .صدام وهمه وزرای کابینه در جلسه کابینه لباس نظامی بر تن می کردند.وزرا  مجبور بودند دستورات صدام را اطاعت کنند وقادر به مخالفت با او نبودند .مخالفت با دستورات صدام مساوی بود با اعدام انها.

یکی از مخالفان صدام در خاطرات خود می نویسد :  صدام در مناسبت های مختلف سعی می کرد نظر وزرای خودرا در باره خود بداند .صدام یکبار در جلسه کابینه ضمن اشاره به خستگی مفرط خود از کار روزانه اعلام کرد که قصد دارد از پست خود کناره گیری کند وریاست جمهوری عراق را به شخص دیگری واگذار نماید.

در ان جلسه صدام از وزرای خود  خواست نظرشان را درباره تصمیمش بیان کنند. با توجه به اینکه وزرای کابینه خوب می دانستند که صدام هیچ علاقه ای به کناره گیری از قدرت ندارد در پاسخ همگی گفتند که مخالف نظر رئیس جمهوری هستند وضمن تعریف وتمجید از صدام خواستار طول عمر برای او وادامه فعالیت وی شدند وتاکید کردند که عراق در شرایط کنونی به شخصیتی چون صدام نیاز دارد ونباید رئیس جمهوری در این شرایط حساس ، عراق را رها کرده وسرنوشت مردم را به خودشان واگذار نماید.

در این میان یکی از وزرای صدام یعنی وزیر بهداشت وقت رو کرد به صدام وگفت که رئیس جمهوری خسته شده ومیخواهد استراحت کند وقدرت را به دیگران واگذار نماید .اگر رئیس جمهوری چنین تصمصمی گرفته ومیخواهد این ماموریت را به دیگران واگذار کند در این صورت من با پیشنهاد ایشان موافقم  .امیدوارم مردم جایگزینی برای ایشان انتخاب کنند.

در اینجا صدام ملاحظه کرد که وزیر بهداشت در بین وزرا مخالف او است وبا کناره گیری وی موافق است .صدام به وزیر مذکور مهلت نداد وبا شلیک یک گلوله او را از پا درآورد ، تا عبرتی برای دیگران باشد. این مطلب از منابع متعدد شنیده شده است.

ادامه دارد.

 

 

 

 

 

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وهشتم 

ترس رژیم صدام از خبرنگاران رسانه ها

در ماه اوت ۲۰۰۲ ( مرداد ۸۱) بنده به اتفاق پنج تن از خبرنگاران وعکاسان خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) برای تهیه گزارش از اوضاع سیاسی عراق وتاثیر تحریم های ظالمانه امریکا علیه مردم عراق ، عازم این کشور شدیم. این گروه خبری با یک لندروور تهران را به قصد عراق ترک کرد.پس از طی صدها کیلومتر به  مرز خسروی رسیدیم .وپس از عبور از مرز خسروی به مرز منذریه عراق رسیدیم .با توجه به اینکه قبلا سفارت عراق وزارت خارجه واطلاع رسانی این کشور را درجریان سفر گروه خبری ایرانی به عراق  اطلاع داده از اینرو مقامات گمرک عراق  بدون تاخیر گذرنامه های اعضای گروه را مهر ورود زده واجازه دادند گروه خبری وارد عراق شود.قرار بود وزارت اطلاع رسانی عراق نماینده ای را به مرز اعزام تا گروه خبری را تا زمانی که از عراق دیدن می کرد  همراهی کند ولی چون روز جمعه بود وادارات دولتی تعطیل بود نماینده وزارت اطلاع رسانی به مرز نیامده بود،  از اینرو مقامات گمرک عراق به گروه خبری اجازه عبور از مرز وعزیمت به بغداد را بدون همراهی نماینده وزارت اطلاع رسانی دادند .

همان روز گروه خبری گمرک منذریه عراق را ترک وپس از حدود  سه ساعت به بغداد رسیدیم ودر هتل منصور اقامت نمودیم .گروه خبری از فرصت استفاده کرد وعصر جمعه به کاظمین رفته  و مرقد امامین جوادین را زیارت کردیم.

یاداوری می نماییم راه منذریه به بغداد راه اسفالته بود ولی اسفالت ان بعلت عدم توجه مقامات عراقی وبازسازی آن بصورت راه ناهموار بود .علاوه بر ان در طول سه ساعت راه بین منذریه وبغداد هیچ تابلوی راهنما وجود نداشت وگروه خبری مجبور بود بارها از مردم درباره راه منذریه بغداد سوال نماید.

روز بعد یعنی روز شنبه به وزارت اطلاع رسانی سرزدیم تا ورود خودرا به  اطلاع مقامات این وزارتخانه  برسانیم. بمحض اطلاع وزارت اطلاع رسانی  از ورود گروه خبری به عراق بدون همراه وزارت اطلاع رسانی ودادن مجوز از سوی گمرک عراق برای  عبور خودرو همراه گروه خبری به عراق ، مقامات این وزارتخانه نسبت به اقدام مقامات گمرک عراق اعتراض کرده وطی تماس تلفنی  با مقام گمرک عراق از دادن مجوز عبور به خودرو گروه خبری به داخل عراق  اعتراض کرده وانرا مخالف مقررات دانستند.

مقامات وزارت اطلاع رسانی بلافاصله دستور دادند که خودرو همراه خبرنگاران در هتل محل اقامت گروه خبری توقیف گردد ، وبایستی گروه خبری یک خودرو برای تهیه گزارش های  خبری در  شهرهای عراق توسط گروه خبری اجاره نماید و دو تن از اعضای این وزارتخانه بطور ۲۴ ساعته گروه خبری را همراهی نمایند .

دستورات مقامات وزارت اطلاع رسانی برای این بود که گروه خبری نتواند آزادانه هر جایی که بخواهد برود وبا هرکس تشخیص دهد مصاحبه نماید.

گروه خبری بالاجبار به دستورات وزارت اطلاع رسانی عمل کرد ، ودر طول اقامت یک هفته ای در عراق با کرایه کردن یک ون وپذیرفتن همراهی دو تن از اعضای وزارت اطلاع رسانی کار خبری خودرا انجام داد.

گروه خبری موظف بود هر روز برنامه کاری خودرا به همراهان اطلاع دهد وانها به نوبه خود وزارت اطلاع رسانی را در جریان قرار می دادند.وبدین ترتیب هرگونه حرکت گروه خبری زیر نظر عوامل وزارت اطلاع رسانی قرار گرفت وگروه نمیتوانست خارج از دستورات وزارت اطلاع رسانی عمل کند.

وزارت اطلاع رسانی عراق برنامه ای برای گروه خبری ترتیب داد تا این گروه با مقامات عراقی مصاحبه انجام دهد ، واز مناطقی که مورد علاقه  دولت عراق بود بازدید وخبر آنرا به تهران  منعکس نماید.

به اطلاعات هتل المنصور سفارش کردیم که هر روز روزنامه های عراقی را برای گروه خبری نگاه دارد .هدف ما مطالعه روزنامه ها ویافتن آخرین خبرهای رسانه های عراق بود ، ولی ملاحظه کردیم که مطالب روزنامه های” الجمهوریة”  و” الثورة ” و” القادسیة”  و”العراق ” شبیه یکدیگر است ومنبع خبرها خبرگزاری دولتی عراق است.

در صفحه اول همه این روزنامه عکس بزرگی از صدام حسین وگفته های اورا به چاپ رسانده اند.بعنوان مثال روزنامه الجمهوریه باچاپ عکس بزرگی از صدام حسین نوشت:” بنده خدا مجاهد مومن صدام حسین رئیس جمهوری از خدا میخواهد که قدرت عراقی ها واعراب را تقویت نماید”.

روزنامه الثوره مورخ ۱۱ اوت ۲۰۰۲ با چاپ عکس بزرگی از صدام حسین در صفحه او ل نوشت:

دعای رهبر مجاهد صدام حسین برای برادران مومن خود .وایشان اظهار امیدواری می نماید که همه مردم به اهداف عالیه خود دست یابند.

روزنامه های عراق علاوه بر چاپ عکس بزرگی از صدام حسین در صفحه اول ، هر روز توصیه های رئیس جمهوری عراق را به مردم عراق را گوشزد کرده ولی هیچ اظهار نظری از دیگر مقامات عراقی از جمله عزت ابراهیم معاون صدام وطه یاسین رمضان ، طارق عزیز وناجی صبری  در این روزنامه ها منتشر نگردید.

همه سرمقاله های روزنامه های عراق یک موضوع واحد دارند ولی سردبیر هر روزنامه به شیوه خاص خود موضوع واحد را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد.

عدی فرزند ارشد صدام حسین در آن سال سال ( میلادی ۲۰۰۲) ( ۱۳۸۱شمسی )  روزنامه ای بنام ” بابل” منتشر کرد که در آن  مطالب ومقالات روزنامه های خارجی درباره عراق را منتشر می کرد ، در حالیکه روزنامه های عراق هیچگونه اشاره ای به مطالب روزنامه های خارجی نمی کردند.

روزنامه بابل علاوه بر انتشار ترجمه مقالات روزنامه های خارجی درباره عراق مطالب تفرقه انگیزی منتشر می کرد وهیچکس حق اعتراض را نداشت.

بعنوان مثال این روزنامه صفحه کاملی درمورد امور مذهبی اختصاص می داد ومسائل تفرقه انگیز را مطرح می کرد که دیگر روزنامه ها حق چاپ چنین مطالبی را نداشتند.

از جمله مطالب مطرح شده در این روزنامه اختلاف شیعه وسنی ، ونظر شیعیان درباره ابو بکر وعمر ، متعه در لغت واصطلاح ، ایمان ابو طالب عموی پیامبر (ص) ، جچرا (شیعیان ) نماز ظهر وعصر،  ونمازهای مغرب وعشا را با هم میخوانند  .اندیشه سیاسی بن لادن (رهبر سازمان القاعده ) .

عراقی ها خوب میدانستند که عدی پسر صدام حسین انسان شرور وفاسد الاخلاق وجنایتکار بوده ومطرح کردن مسائل تفرقه انگیز فقط برای ایجاد دو دستگی بین شیعه وسنی بوده است.عدی پسر بزرگ صدام علاوه بر روزنامه بابل یک تلویزیون بنام تلویزیون الشباب (جوانان ) دایر کرده بود که مسائل جوانان را مطرح می کرد وهدف از دایر کردن این تلویزیون افساد جوانان بجای اصلاح جوانان بود.

وزارت اطلاع رسانی موظف بود خبرنگاران خارجی که از عراق دیدن می کردند را شدیدا کنترل نماید واجازه ندهد خبرنگاران خارجی با مردم کوچه وبازار تماس بگیرند.

 ادامه دارد .

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وهفتم 

سفر به  عراق در دوران صدام 

در سال ۱۳۵۴ ( ۱۹۷۵) پس از اغاز جنگ داخلی در لبنان وتعطیل دانشگاه ها وعزیمت  استادان دانشگاه ها به کشورهای مختلف جهت اقامت وتدریس ، بنده در ان دوران در مرحله کارشناسی ارشد رشته زبان وادبیات عرب در دانشگاه دولتی لبنان تحصیل می کردم .پس انتظار چند ماهه به این نتیجه رسیدم که جنگ داخلی لبنان طول خواهد کشید وبایستی منتظر پایان جنگ نشوم. تصمیم گرفتم به ایران بازگردم .از سفارت عراق در بیروت درخواست ویزای ترانزیت یکهفته ای کردم که سفارت با ان موافقت وویزای ترانزیت برای من صادر کرد.بنده که اماده دفاع از پایان نامه ام بودم وسایل وکتاب های خودرا جمع اوری وبا تاکسی از بیروت به دمشق رفتم واز دمشق با اتوبوس به بغداد عزیمت نمودم.پس از رسیدن به بغداد سوار ماشین عازم  کربلا شدم وپس از چند سال دوری به کربلا مشرف شدم .

 روزی که به کربلا رسیدم روز نهم محرم بود ومن فکر می کردم که کربلا مانند سال های قبل سیاهپوش وعزاداری در همه شهر برپا است ولی زمانی که به بین الحرمین رسیدم دیدم که نه عزاداری وجود دارد ونه نشانه ای از ماه محرم وعزاداری امام حسین(ع) .تعجب کردم که چرا عزاداری ایام محرم از سوی حزب بعث قدغن شده وهیچ نشانه ای از عزاداری به چشم نمیخورد.

حزب بعث عراق برای کنترل مردم وجلوگیری از برپایی عزاداری شب عاشورا ماموران لباس شخصی را در مناطق مختلف کربلا مستقر کرده بود تا مانع برپایی هرگونه عزاداری شوند .ماموران لباس شخصی با بستن کلت به کمر خود عملا به مردم نشان می دادند که ماموریت دارند با هرکس که  مقررات منع برپایی عزاداری را رعایت نکند برخورد قهرامیز  خواهند داشت.

کربلا در سال های گذشته  ودر ایام محرم سیاهپوش وعزاداری از اول ماه محرم تا سیزدهم محرم برپا بود ودسته های سینه زنی وزنجیر زنی از قبل از ظهر تا نیمه های شب برقرار بود و شهر کربلا در ایام محرم مملو از زوار بود ولی امسال همه چیز ممنوع شده بود ونه زواری دیده می شد ونه دسته  سینه زنی وعزاداری وزنجیر زنی و فقط مردم در خیابان بین الحرمین   که هنوز توسعه نیافته بود ) پیاده راه می رفتند .وچهره مردم  عبوس وناراحت بود.

شب عاشورا وارد صحن امام حسین شدم وبه حرم مطهر راه یافتم حرم پر از زوار بود وهمه مشغول عبادت وزیارت بودند.ومن هم ایستادم وبه خواندن زیارت امام حسین وزیارت عاشورا مشغول شدم  .پس از پایان زیارت  عاشورا مشغول نماز شدم ودر پایان نماز  صدایی را از پشت سرم شنیدم که مرا صدا می کرد. شاکر شاکر به پشت سرم نگاه کردم دوست هم کلاسی ام محسن را دیدم که با قیافه ای نگران به من گفت:  اینجا چه می کنی چرا به عراق امده ای بهتر است زود از عراق بروی ماندنت برایت خطردارد.

تعجب کردم ، با او احوال پرسی کردم واز او پرسیدم چه خبر ؟ او گفت مگرنمیدانی من سال ها در زندان بعث بودم والان از زندان آزاد شده ام.مگر نشنیدی دوستان مشترکمان فلان وفلان وفلان اعدام شدند .امدنت به عراق خطرناک است وبهتر است هرچه زودتر از عراق بروی ونمانی.

من که هیچ فعالیت سیاسی نداشتم وترسی از حبس وزندان  نداشتم به او گفتم حتما هرچه زودتر عراق را ترک می کنم .

در چند سالی که در عراق نبودم تعدادی از هم کلاسی هایم بعلت متدین بودن ونماز خواندن وریش گذاشتن ، متهم به عضویت در حزب الدعوه عراق  شدند وپس چند سال زندان به  اعدام محکوم وبه دار آویخته شدند که می توان از حسن جلوخان وشاکر المعمار و… نام برد .حرب بعث عراق دستور اعدام جوانانی را صادر کرد که به عضویت در حز ب الدعوه عراق متهم شده بودند. عضویت در حزب الدعوه از نظر حزب بعث وصدام حسین جرم محسوب می شد ومجازات اعدام داشت.

در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱) هزاران تن از ایرانیان مقیم عراق که سال ها در عراق زندگی کرده ویا متولد عراق بودند به بهانه داشتن تابعیت ایران از عراق اخراج شدند وهمه دارایی ها واملاکشان را مصادره کردند. در حالی که قبل از این تاریخ تعداد ایرانیان مقیم عراق به صدها هزار تن می رسید.

صدام حسین قبل از اخراج ایرانیان از عراق سفر ایرانیان به عراق را ممنوع کرد .هر ایرانی مقیم عراق اگر به خارج از عراق مسافرت می کرد دیگر حق بازگشت به عراق را نداشت.

در پایان یکهفته زیارت عراق،  از طریق خسروی عازم ایران شدم .ولی تغییر اوضاع در عراق وجنایت های حزب بعث در حق مردم عراق  بویژه جوانان ومنع عزاداری در شهرهای این کشور از جمله کربلا ، نجف ، کاظمین وسامرا مرا بشدت نگران کرد ، ودعا کردم که در سفر بعدی اوضاع عادی گردد ، صدام حسین وحزب بعث ریشه کن شوند ومردم بتوانند کما فی السابق به عزاداری وسینه زنی ونوحه خوانی مشغول شوند وترس ووحشت از حزب بعث  خاتمه یابد.

ادامه دارد .

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وششم 

 

حمله امریکا به عراق وسرنگونی حکومت صدام  

در ۱۹ مارس ۲۰۰۳ (۲۷ اسفند ۱۳۸۱ ) امریکا ومتحدانش کشور عراق را مورد تجاوز قرار دادند این تجاوز تا  ۱ مه ۲۰۰۳ ( ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۲) به طول انجامید که از سوی ایالات متحده عملیات آزادی عراق خوانده شد.

 تهاجم ۲۱ روزه عملیات اصلی، که در آن نیرویی ترکیبی از ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، استرالیا و لهستان به عراق شرکت کردند  و دولت بعثی صدام حسین را برکنار کردند.

تهاجم امریکا ومتحدانش سبب اشغال  بغداد پایتخت عراق به دست نیروهای آمریکایی شد . در فاز اولیهٔ اشغال که از ۱۹ مارس تا ۹ آوریل ۲۰۰۳ به طول انجامید سربازان چهار کشور مشارکت کردند. این کشورها آمریکا (۱۴۸٬۰۰۰), بریتانیا (۴۵٬۰۰۰), استرالیا (۲٬۰۰۰), و لهستان (۱۹۴) بودند. ۳۶ کشور دیگر در پیامد آن نقش داشتند. تا ۱۸ فوریه ۱۰۰٬۰۰۰ سرباز آمریکایی برای آماده‌سازی برای تهاجم در کویت جمع شده بودند. نیروهای ائتلاف از پیشمرگه در کردستان عراق حمایت می‌شد.

حمله به عراق، نبرد الحواسم یا جنگ سوم خلیج فارس نام گذاری شد .در سال ۲۰۰۳ اولین مرحله جنگ عراق بود. زمانی که رئیس‌جمهور ایالات متحده جورج دابلیو بوش «پایان عملیات رزمی بزرگ» را اعلام کرد. پس از آن، مرجع موقت ائتلاف به عنوان اولین دولت انتقالی در میان چندین دولت انتقالی متوالی تأسیس شد که منجر به اولین انتخابات پارلمانی عراق در ژانویه ۲۰۰۵ شد. نیروهای نظامی ایالات متحده بعد از این جنگ تا سال ۲۰۱۱ در عراق باقی ماندند.

ائتلاف به رهبری ایالات متحده در مرحله اول تهاجم که از ۱۹ مارس تا ۱ مه ۲۰۰۳ ادامه داشت، ۱۷۷۱۹۴ سرباز را به عراق فرستاد. حدود ۱۳۰۰۰۰ سرباز تنها از ایالات متحده با حدود ۴۵۰۰۰ سرباز انگلیسی، ۲۰۰۰ سرباز استرالیایی و ۱۹۴ سرباز لهستانی وارد عراق شدند. ۳۶ کشور دیگر در دوره بعدی شرکت کردند.

برای تدارک حمله، صد هزار سرباز آمریکایی در ۱۸ فوریه در کویت جمع شدند. نیروهای ائتلاف از جانب پیشمرگه های اقلیم کردستان نیز حمایت شدند. به گفته جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا و تونی بلر، نخست‌وزیر بریتانیا، هدف ائتلاف «خلع سلاح‌های کشتار جمعی عراق، توقف حمایت صدام حسین از تروریسم و آزادی مردم عراق» بود. برخی دیگر بیشتر بر تأثیر حملات ۱۱ سپتامبر در تغییر محاسبات استراتژیک آمریکا و تقویت دستور کار آزادی تأکید دارند. به گفته بلر، دلیل این حمله، شکست عراق در استفاده از «آخرین فرصت» برای خلع سلاح هسته‌ای، شیمیایی و بیولوژیکی ادعایی خود بود که مقامات آمریکایی و بریتانیایی آن را تهدیدی مستقیم و غیرقابل تحمل برای صلح جهانی توصیف کرده‌اند.

پیش از حمله به عراق، در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ یک حمله هوایی به کاخ ریاست جمهوری در بغداد صورت گرفت. روز بعد نیروهای ائتلاف از نقطه تجمع خود در نزدیکی مرز عراق و کویت به استان بصره حمله کردند. در همین حال، نیروهای ویژه یک حمله آبی خاکی از خلیج فارس برای ایمن‌سازی بصره و میدان‌های نفتی اطراف آن آغاز کردند. ارتش مهاجم اصلی به سمت جنوب عراق حرکت و آن منطقه را اشغال کرد و در ۲۳ مارس درگیر نبرد ناصریه شد. حملات شدید هوایی در سراسر کشور که بر ضد فرماندهی و کنترل عراق صورت گرفت، باعث ایجاد اختلال در عملکرد ارتش دفاعی کشور شود و اجازه مقاومت مؤثر را نداد. در ۲۶ مارس، تیپ ۱۷۳ هوابرد در نزدیکی شهر کرکوک در شمال زمین فرود آمد و در آنجا به نیروهای شورشی کُرد پیوست و چندین عملیات بر ضد ارتش عراق برای تأمین امنیت بخش شمالی کشور انجام داد.

نیروی اصلی ائتلاف به عملیات خود در قلب عراق ادامه دادند و با مقاومت کمی روبرو شدند. بیشتر نیروهای نظامی عراق به سرعت شکست خوردند و در نهایت ائتلاف، بغداد را در ۹ آوریل اشغال کرد. عملیات‌های دیگری نیز علیه ارتش عراق انجام شد، از جمله تصرف و اشغال کرکوک در ۱۰ آوریل و حمله و تصرف تکریت در ۱۵ آوریل. با تکمیل اشغال کشور توسط نیروهای ائتلاف ، صدام حسین رئیس‌جمهور عراق ناپدید شد. در اول ماه مه، جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا، پایان عملیات رزمی بزرگ را اعلام کرد. بدین ترتیب دوره حمله به پایان رسید و دوره اشغال نظامی آغاز شد.

پایان زندگی صدام
خبرگزاری ایرنا
 در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ به نقل از جلال طالبانی رهبر کردها، گزارش داد که صدام حسین، دستگیر شده‌است. این گزارش سپس توسط دیگر اعضای هیئت حاکمه، منابع ارتش آمریکا و تونی بلر نخست‌وزیر وقت انگلستان تأیید شد. کمی بعد پل برمر حاکم موقت آمریکایی عراق در کنفرانسی مطبوعاتی در بغداد خبر دستگیری وی را این‌چنین اعلام کرد: «خانم‌ها و آقایان، او را گرفتیم.» او را در ساعت ۸:۳۰ به وقت محلی روز ۱۳ دسامبر در عملیاتی به نام سپیده‌دم سرخ و در یک چاله در خانه‌ای در روستای الدور در نزدیکی تکریت دستگیر کرده بودند. برمر در آن کنفرانس مطبوعاتی تصاویر ویدئویی صدام پس از دستگیری را پخش کرد.

تصویر صدام حسین را با صورتی پر از ریش و موی بلند به‌هم‌ریخته نشان دادند. کمی بعد هویت وی با آزمایش دی‌ان‌ای تأیید شد. وضعیت سلامت وی خوب اعلام شد و او را «پرحرف و با همکاری بالا» توصیف کردند. برمر اعلام کرد که صدام را به‌زودی محاکمه خواهد کرد ولی جزئیات محاکمهٔ وی را اعلام نکرد. اعضای حکومت ائتلاف موقت عراق پس از گفتگو با وی اعلام کردند که او از گذشتهٔ خود پشیمان نیست و معتقد است که تنها یک «حاکم سخت‌گیر» بوده‌است.

بعدها این‌چنین اعلام شد که مکان اختفای وی با اعتراف یکی از دستگیرشدگان به دست آمد.

واحدهایی که در دستگیری وی دخالت داشتند عبارت بودند از تیپ یک ارتش، رستهٔ چهارم پیاده‌نظام و بسیاری از سربازان عملیات‌های ویژه. نام این عملیات در پروندهٔ سربازانی که در آن شرکت داشتند ثبت شد و از طرف ارتش آمریکا به تمامی آن‌ها جوایزی اعطاء گردید.

صدام حسین  در ۲۹ ژوئن ۲۰۰۴ تحویل دولت موقت عراق شد. وی در دادگاه ویژه محاکمه شد و  به اتهام جرایم جنگی و ضدبشری و  قتل عام اهالی روستای دجیل در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶اعدام شد..

ادامه دارد .

 

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وپنجم

امیرجماعت اسلامی در کردستان عراق: روش امریکا برای حمله به منطقه به بهانه سرنگون کردن صدام را رد می کنیم

 شیخ علی بابیر امیر جماعت اسلامی کردستان عراق قبل از حمله امریکا به عراق از جمهوری اسلامی ایران دیدار وبا مخالفان صدام حسین در تهران مذاکره کرد.

وی  در تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۰۳ (  ۷/۱۱/۱۳۸۱   ) در مصاحبه  با اینجانب بعنوان سردبیر هفته نامه الحوار چاپ تهران در پاسخ به این سوال که نظر شما درباره کنفرانس مخالفان صدام در لندن  وقصد امریکا برای حمله به عراق ونظام سیاسی پس از سرنگونی حکومت صدام حسین وروابط جماعت اسلامی با احزاب کرد عراق چیست گفت:ما خودرا بخشی از مخالفان رژیم صدام حسین می دانیم واز مدت ها پیش در راه سرنگونی صدام جهاد می کنیم والحمد لله ما در این زمینه کوتاهی نکردیم .ولی سرنگونی صدام یک مسئله است وتحقق هدف ها امریکا در عراق مسئله دیگر است وما حمله امریکا به عراق را شدیدا رد می کنیم .چرا که ما با اوردن نیروهای امریکایی به عراق به بهانه تلاش برای سرنگون کردن حکومت صدام مخالفیم .وما معتقدیم که امریکا بایستی رژیم صدام را انطور که مردم عراق میخواهند سرنگون کند وضرری به مردم عراق وارد نشود .ولی کسانی که امریکائی ها را می شناسند می دانند که امریکا به سرخپوستان خود رحم نکرد انها را قتل عام کرد وسرزنمین های انها را غصب کرد واین امریکا بود که از سلاح های هسته ای در جنگ اول ودوم جهانی استفاده کرد .واکنون ادعا می کند میخواهد سلاح های شیمیایی وبیولوژیک صدام را از او بگیرد .در حالیکه امریکا بود این سلاح ها را به رژیم عراق داد .اکنون اسرائیل سلاح های هسته ای دارد لذا ما نمیتوانیم به امریکا اعتماد کنیم .امریکا میخواهد با سرنگون کردن رژیم صدام به منافع خود در عراق خدمت کندنه به منافع ملت عراق توجه نماید .مردم عراق در دهه هشتاد وهنگام قیام مردم در شعبان به کمک نیاز داشتند. اکنون امریکا قصد دارد به عراق حمله کند تا به اهداف خود دست یابد .واین امر با خواسته مردم عراق که خواستار سرنگونی صدام است مخالف است.

س: رهبران عراقی مخالف رژیم صدام اخیرا در لندن کنفرانسی تشکیل دادند تا آینده عراق را بررسی نمایند .ارزیابی شما از این کنفرانس چیست؟  وایا کنفرانس اینده مخالفان در شهر اربیل عراق می تواند برای اینده عراق مثمر ثمر باشد؟

ج:ما بعنوان جماعت اسلامی با هرگونه تلاش برای سرنگونی صدام همراهی می کنیم وما خودرا بخشی از مخالفان صدام می دانیم .ولی نظر خودرا درباره کنفرانس مخالفان در لندن داریم .دو تن از اعضای جماعت اسلامی  در کنفرانس لندن شرکت کردند  ولی مشارکت نمایندگان ما  در کنفرانس مشارکت فعال نبود ودرباره کنفرانس اظهار نظر نکردیم .در کنفرانس تصمیماتی اتخاذ شد بی انکه با دیگران مشورت کنند. ما بعنوان جماعت اسلامی در کنفرانسی که با مشورت نکنند شرکت نمی کنیم .از از مجلس اعلای عراق وهمچنین برادرانمان در اتحادیه میهنی کردستان گله مندیم  چرا که انها حقوق ما را نادیده گرفتند.

در کنفرانس لندن افرادی شرکت کردند که هیچ ارتباطی با مخالفین نداشتند وحتی بعضی از انها به رژیم صدام خدمت می کردند ودست های  انان در خون مردم آغشته بود .ما به دیگران اجازه نمیدهیم که بجای ما سرنوشت مردم عراق را تعیین کنند .متاسفانه حق ما را احزاب لائیک کرد واسلامگرا پایمال کردند..

س: نظر شما درباره تشکیل یک حکومت دمکراتیک فدرال در عراق چیست ؟ وچه حکومتی را برای عراق پس از سرنگونی صدام ترجیح می دهید؟.

ج: ما سعی می کنیم یک حکومت اسلامی در عراق سرکار آید وشریعت اسلامی حاکم گردد.ما معتقدیم که شیعه وسنی بر اسلامیت حکومت اینده تاکید نمایند چرا که اسلام دین همه مسلمانان است .ما روی کلمه دمکراسی نظر داریم .اگر منظور از دمکراسی برگزاری انتخابات وحکومت اکثریت وآزادی بیان وانتقال قدرت بطور مسالمت امیز ما با ان موافقیم.

ولی اگر منظور از دمکراسی دادن قدرت به غیر از خدا یعنی مردم ویا پارلمان ویا اشخاص اینرا اسلام رد می کند.ونباید مسلمانان انرا بپذیرند. بایستی در کنار واژه دمکراسی واژه دیگری اضافه می کردند تا با اعتقادات اسلامی برخورد ننماید.

س: روابط شما با حزب دمکرات کردستان واتحادیه میهنی کردستان عراق  چگونه است؟ .

ج : درباره روابط ما با اتحادیه میهنی باید عرض کنم که ما با انها چند توافقنامه امضا کردیم وما به این توافقنامه ها پایبند هستیم. اما درباره روابط ما با حزب دمکرات کردستان ما چند گام بسوی انها برداشتیم وروابط ما با انها عادی است وما بارها تلاش کردیم این روابط را گسترش دهیم ولی انها نپذیرفتند .حزب دمکرات به ما اجازه نداد یک رادیو دایر کنیم ولی دفتری در اربیل داریم وافراد نزدیک ما در زاخو ودهوک حضور دارند وما سعی می کنیم روابط را بهبود بخشیم.

س: روابط شما با احزاب اسلامی فعال در کردستان چگونه است؟

ج: ما با همه گروه های وجماعت های اسلامی در کردستان عراق رابطه داریم .ما با اتحادیه اسلامی که به نوعی برآمده از اخوان المسلمین است روابط داریم ما با شیخ عبد العزیزرابطه داریم .ما با احزاب لائیک نیز روابط حسنه داریم .با یستی برای تحقق اهداف مشترک همکاری کنیم.

س: نظر شما در باره درگیری اخیر بین جنگجویان اتحادیه میهنی وانصار الاسلام که موجب کشته شدن ده ها تن شد چیست؟

ج: ما با هرگونه درگیری  داخلی در کزدستان عراق ویا در هر کشور اسلامی مخالفیم چرا که درگیری داخلی هیج فایده ای برای اسلام ومسلمین ندارد بلکه به انها آسیب می رساند ودشمن از ان بهره می برد.

از اینرو ما با هرگونه درگیری ونبرد بین اتحادیه میهنی وانصار  الاسلام را رد می کنیم ودو طرف می توانند از درگیری اجتناب نمایند.

س: ایا با جند الاسلام رابطه دارید؟

ج : ما پس از اینکه جند الاسلام نام خودرا به انصار الاسلام تغییر داد ، هیچگونه رابطه ای نداریم.  وما ملاحظاتی در این زمینه داریم.

 

 

شیخ علی بابیر کیست؟ :

شیخ علی بابیر  در سال ۱۹۶۱ (۱۳۴۰) در منطقه بشده کردستان عراق چشم به جهان گشود .

علوم اسلامی را در شهر نجف اشرف فرا گرفت.

در سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰) پس از اینکه بعثی ها تصمیم گرفتند  اورا دستگیر نمایند به ایران مهاجرت کرد.

تحصیلات حوزوی خودرا در کردستان ایران ادامه داد.

در سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) مجوز شرعی خودرا دریافت کرد.

از سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) تاکنون به رابطه اسلامی کردستان عراق وابسته است.

رابطه اسلامی در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) به جنبش اسلامی تغییر نام داد.

وی در سال ۱۹۸۹ ( ۱۳۶۸) عضو دفتر سیاسی جنبش شد.

چند کتاب به زبان کردی در زمینه عقاید وفقه وتفسیر وفرهنگ عامه تالیف کرده است.

 

پایان  

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وچهارم

اظهارات سید عبد المجید خوئی رئیس مجلس  شیعه عراق

سید عبد المجید خوئی رئیس مجلس  شیعه عراق در  تاریخ ۲۷ ژانویه ۲۰۰۳ ( ۷/۱۱/۱۳۸۱ ) در مصاحبه تلفنی با اینجانب بعنوان سردبیر هفته نامه الحوار چاپ  تهران اعلام کرد حاکم آینده عراق باید از اکثریت شیعه این کشور باشد.

وی که در لندن اقامت داشت در پاسخ به سوالی درمورد شرکت وی در کنفرانس مخالفان صدام در لندن گفت: کنفرانس لندن موفقیت آمیز ومفید بود ودر ان تعداد زیادی از احزاب وشخصیت های مستقل عراقی شرکت کردند. وی افزود در این کنفرانس ۳۵۰ تن از شخصیت های عراقی شرکت کردند وتصمیمات کنفرانس مورد رضایت همه شرکت کنندگان بود.در این کنفرانس تصمیم گرفته شد بک  کمیته پیگیری ۶۵ نفره تشکیل شود .عبد المجید الخوئی افزود این کنفرانس در شرایط حساس عراق ومنطقه برگزار شد که بایستی عراقی ها وظایف خودرا انجام دهند وبرای دگرگونی اوضاع با هم همکاری نمایند .

وی در پاسخ به این سوال ایا امریکائی ها در این کنفرانس فشارهایی به شرکت کنندگان وارد کردند گفت: کلمه فشار یک واژه حسیاسی است وعراقی ها بهیچوجه زیر بار فشار هیچ طرف نمی روند .

سید عبد المجید خوئی گفت : مسلما امریکایی ها نقشی داشتند کما اینکه طرف های دیگری نقش داشتند ولی بهر حال تلاش گردید نقطه نظرهای شرکت کنندگان به هم نزدیک گردد.

وی گفت کمیته پی گیری کنفرانس قرار بود جلسه ای  تشکیل دهد ولی تشکیل این چلسه به تعویق افتاد .علت این امر این بود که مقرر گردید جلسه کمیته در شمال عراق برگزار شود  ولی دیگران نظر داشتند که این جلسه در خارج از عراق در انکارا ویا لندن وواشنگنتن تشکیل گردد.وبدین علت این جلسه تشکیل نشد.

سید خوئی در پاسخ به این سوال که گفته شد میان شما وسید محمد باقر حکیم اختلافی بوجود امده ایا این خبر درست است؟ خیر این خبر درست نیست این خبر از طرف افرادی منتشر می شود که میخواهند از اب گل آلود ماهی بگیرند.چنین خبرهایی در رسانه ها منتشر می شود .مذاکره بین طرف های مختلف عراقی جریان دارد .این مذاکره ها بیشتر مربوزط به میزان مشارکت سنی ها وشیعیان واسلام گراها وغیر اسلام گرا است .

س: گفته می شود شمار مجلس شیعه عراق را  برای ایجاد تفرقه تاسیس کرده اید پاسخ شما به این گفته چیست؟  ج: تشکیل این مجلس برای این بود که حق شیعیان ضایع نشود واین مجلس از منافع شیعیان عراق دفاع می کند تا این حق ضایع نشود.وما امیدوارین برادران سنی ما مجلس مشابهی داشته باشند تا از حقوقشان دفاع نماید.برعکس مجلس ما تلاش می کند دوستی ومحبت وهمزیستی ووحدت اسلامی را میان همه اقشار جامعه عراق برقرار سازد.

س : ایا شما با همکاری بین عراق وامریکا برای سرنگونی رژیم صدام حسین موافقید؟ ؟

ج: ما معتقد به ضرورت سرنگونی رژیم صدام حسین هستیم وعراقی ها سال های متمادی برای سرنگونی نظام صدام با طرف های متعدد همکاری کردند اما اینکه بگوئیم ما با همکاری با امریکا وانگلیس برای سرنگونی حکومت صدام موافقیم درست نیست.

س: گفته می شود شما در سخنرانی تان در مسجد امام رضا در قم خواستار همکاری با ایالات متحده شدید که عده ای با خواست شما مخالفت کردند حقیقت این امر چیست؟

ج: من در این سختنرانی هیج اشاره ای به همکاری با امریکا نکردم امریکائی ها منافع خودرا برای سرنگون کردن صدام دنبال می کنند .ما یاسد از تلاش امریکا برای سرنگونی صدام کمال استفاده را بکنیم .

س: از صدام حسین خواسته شده عراق را ترک ودر خارج از عراق زندگی کند. ایا صدام این پیشنهاد را خواهد پذیرفت یا اینکه در عراق می ماند وبا حمله نظامی امریکا به عراق مقابله می کند.؟

ج: ماموریت ما رهائی از حکومت صدام حسین است ولی من معتقدم که صدام حتی اگر به کره ماه برود بایستی مردم عراق اورا به عراق بازگردانند واورا محاکمه ومجازات کنند .ملت عراق نباید اورا رها سازد چرا که او جنایت های زیادی در حق مردم عراق مرتکب شد که باید او تاوان انرا بدهد.

س: نظر شما درباره حکومتی که در اثر سقوط صدام در عراق سرکار خواهد آمد چیست؟ .چه حکومتی را برای عراق تصور می کنید؟

ج: اگر همه قشرهای مردم عراق به حق خود نرسند عراق مستقر وبا ثبات نخواهد ماند.بایستی کسی که بر عراق  حکومت می کند نماینده اکثریت شیعه باشد وبر اساس عدالت عمل کند واگر چنین امری تحقق نیابد مشکلات در عراق ادامه خواهد یافت .برخی از طرف های خارجی نمیخواهند عراق آرامش داشته باشد  واز  ثبات

برخوردار باشد.انها به منافع خود می اندیشند وبه فگر مردم عراق نیستند.عراقی ها قادرند مسئولیت خودرا برعهده بگیرند وثیات را به کشورشان به ارمغان آورند.

سید عبد المجید خوئی کیست؟

سید عبد المجید خوئی ( از ایرانیان مقیم عراق که پدر وی در خوی متولد شد ) بود .وی در ۱۹ مه ۱۹۷۲ ( ۲۰/۲/۱۳۵۱) در شهر نجف اشرف چشم به جهان گشود .او فرزند مرجع شیعیان  آیت الله العظمی  سید ابو القاسم خوئی بود ودر لندن اقامت داشت وی مسئولیت  موسسه خیریه خوئی را برعهده داشت ورئیس مجلس شیعه عراق بود .

سید عبد المجید خوئی تحصیلات حوزوی خودرا در نجف اشرف اغاز کرد وبعنوان یکی از رهبران شیعه عراق  که مخالف حکومت صدام حسین بود وبرای سرنگونی صدام تلاش می کرد شناخته شد .

سید عبد المجید خوئی بلا فاصله پس از سرنگونی حکومت صدام حسین به عراق بازگشت ولی وی در تاریخ ۱۰ اویل ۲۰۰۳ ( ۲۱/۱/۱۳۸۲ ) هنگام حضور  در صحن امام علی (ع) در نجف اشرف از سوی عناصر مسلح مخالف مورد حمله قرار گرفت و کشته شد.

 

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل وسوم 

رییس دفتر سیاسی حزب الدعوه عراق خواستار تشکیل ائتلاف پارلمانی پس از سقوط رژیم صدام شد

ابو بلال الادیب رییس دفتر سیاسی حزب الدعوه اسلامی عراق درتاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۰۲  ( ۲۷/۸/۱۳۸۱)   در مصاحبه با اینجانب بعنوان سردبیر هفته نامه عربی زبان الحوار چاپ تهران نظر خودرا درباره مرحله پس از سقوط رژیم صدام حسین بیان داشت.

وی در این مصاحبه با اشاره به احتمال حمله امریکا به عراق برای سرنگونی حکومت صدام گفت : دولت امریکا برای حمله نظامی  به عراق جدی است ، وکسانی که مخالف حمله امریکا از جمله حزب الدعوه اسلامی عراق ازعواقب وپیامد های ان بیم دارند .

وی خواستار ائتلاف پارلمانی احزاب در عراق پس از سرنگونی رژیم صدام حسین شد . ابو بلال الادیب همچنین خواستار برگزاری کنفرانسی برای احزاب مخالف صدام جهت بررسی آینده عراق شد.

وی در این مصاحبه در پاسخ به پرسشی درباره عفو زندانیان از سوی صدام حسین گفت: این اولین بار نیست که صدام زندانیان عراق را عفو می کند .زمانی که صدام دچاربن بست و مشکل می شود دستور عفو عمومی صادر می نماید. هدف صدام از این اقدام انحراف افکار عمومی است .این اقدام صدام سناریو وفریبی بیش نیست .او با این اقدام میخواهد از انزوا خارج گردد .

ابو بلال الادیب درپاسخ به این سوال ایا تعداد زیادی از اعضای حزب الدعوه هنوز در زندان های صدام زندانی هستند؟گفت: زندان های صدام مملو از اعضای جنبش اسلامی می باشد. صدام در سال ۱۹۸۰ دستور داد که وابستگی به حزب الدعوه جرم است ومجازات اعدام  دارد .هم اکنون ده ها هزاران تن از اعضای حزب الدعوه عراق در زندان های صدام زندانی هستند .

وی در پاسخ به این سوال که نظر شما درباره حمله اینده امریکا به عراق چیست؟ گفت: دولت امریکا مصمم است به عراق حمله نظامی نماید .امریکایی ها اعلام کرده اند که هدفشان از حمله نظامی جلوگیری از سلاح ها کشتار جمعی عراق وبدست اوردن تکنولوژی سلاح هسته ای توسط صدام است.

وی افزود حزب الدعوه اسلامی عراق مخالف دخالت نظامی امریکا در عراق است .چرا که امریکا قصد دارد عراق را اشغال ویک حاکم نظامی تعیین نمایند ، از اینرو احاد ملت عراق با این امر مخالفند .

وی اضافه کرد : صدام حسین خود عامل دخالت امریکا در عراق است از اینرو مخالفان رژیم صدام قصد دارند جایگزینی برای حکومت صدام داشته باشند .این جایگزین می تواند به مردم آزادی سیاسی بدهد واز حکومت دیکتاتوری حزب بعث رها یابد.

رئیس دفتر سیاسی حزب الدعوه اسلامی عراق معتقد است که مخالفان صدام بایستی گردهم آیند وکنفرانسی تشکیل درهند ودر ان آینده عراق را مورد بررسی قرار دهند وتصمیم بگیرند ائتلافی تشکیل ونظام پارلمانی برای اینده سیاسی عراق برگزینند.

وی افزود احزاب مخالف صدام اتفاق نظر دارند که خود اداره حکومت را برعهده بگیرند ولی امریکا نمیخواهد در عراق یک حکومت دمکراتیک تشکیل شود بلکه قصد دارد حکومتی که منافعش را تامین کند سرکار آورد .

ابو بلال الادیب ضمن اعلام مخالفت حزب الدعوه با مذاکره با امریکا گفت هم اکنون احزاب مخالف صدام هیچ اهرم فشار بر دولت امریکا در دست ندارند وامریکایی ها با حمله نظامی به عراق میخواهند سیطره خودرا بر کشور عراق محقق سازند .

********************************

ابو بلال علی الادیب کیست؟ 

ابو بلال علی الادیب فرزند محمد حسین الادیب سیاستمدار ویکی از بارزترین رهبران حزب الدعوه اسلامی عراق است.وی در سال ۱۹۴۴ (۱۳۲۳) در شهر کربلا چشم به جهان گشود

در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴)  لیسانس خودرا در رشته روانشناسی از  دانشگاه بغداد دریافت  ودر سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸)  ارشد خودرا از دانشگاه مستنصریه در رشته روانشناسی دریافت کرد.

وی در جوانی به حزب الدعوه اسلامی عراق پیوست ودر سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۹ ) پس از تحت تعقیب گرفتن از سوی رژیم بعث عراق  این کشور را ترک کرد. وی در ایران فعالیت سیاسی خودرا دنبال کرد.

علی الادیب پس از سقوط رژیم صدام در سال ۱۳۸۲به عراق بازگشت .ودر اولین پارلمان عراق پس از صدام بعنوان نماینده مردم انتخاب شد. وی همچنین به عضویت هیئت تدوین قانون اساسی انتخاب گردید .

وی در سال ۰۰۵ ۲  (۱۳۸۴) مجددا به عضویت مجلس نمایندگان عراق انتخاب شد وتا سال ۲۰۱۰ در مجلس حضور داشت.

دوبار نام وی برای تصدی سمت نخست وزیر ی عراق مطرح ولی با مخالفت گروه های معارض روبرو شد .در دسامبر ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) بعنوان وزیر آموزش عالی ومطالعات علمی انتخاب شد.

ابو بلال الادیب در دوره تصدی وزارت اموزش عالی ده دانشگاه جدید در شهرهای مختلف عراق تاسیس کرد که مجموع دانشگاه های عراق به ۲۹ دانشگاه رسید. وی در سال ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) تصمیم گرفت ۱۰ هزار دانشجو برای ادامه تحصیل به خارج اعزام نماید.

پایان

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل ودوم 

نظرسخنگوی سازمان عمل اسلامی عراق درباره تلاش برای سرنگونی حکومت صدام

شیخ محسن الحسینی سخنگوی سازمان عمل اسلامی عراق در ۱۶ دسامبر ۲۰۰۲ ( ۲۵/۹/۱۳۸۱ ) در مصاحبه با نویسنده بعنوان سردبیر هفته نامه عربی الحوار گفت :

سازمان متبوع  وی در کنفرانس مخالفان صدام در لندن شرکت می کند وهیئتی از این سازمان برای شرکت در کنفرانس تشکیل شده است.

وی علت شرکت هیئت سازمان در کنفرانس لندن را شرکت در هر تلاش برای سرنگونی صدام ورها کردن مردم عراق از کابوس صدام ذکر کرد.

شیخ محسن الحسینی در پاسخ به این سوال که سازمان شما چه توقعی از این کنفرانس دارد؟گفت : کنفرانس نکات مثبت دارد وان اینست که قصد دارد مخالفان با یک صدا صحبت کنند وبا دیگر طرف ها از جمله امریکا وانگلیس وکشورهای اروپایی وکشورهای منطقه درباره نظرشان درباره دگرگونی در عراق مذاکره نماید.

سخنگوی سازمان عمل اسلامی درباره کمک های امریکا برای برپایی کنفرانس گفت :امریکا پیشنهاد کمک کرد ولی احزاب مخالف انرا رد کردند.وپیشنهاد کردند که هر گروه هزینه های شرکت در کنفرانس را بپردازد.

از سخنگوی سازمان عمل اسلامی سوال کردم : امریکا خودرا برای حمله به عراق آماده می کند تا رژیم صدام را سرنگون نماید.آیا شما با اقدام امریکا موافقید؟ وی پاسخ داد: سرنگون کردن صدام برای ملت عراق مغتنم است وملت فداکاریهای زیادی کرد وقربانی های زیادی تقدیم نمود .اگر امریکا قصد دارد حکومت صدام را سرنگون کند باید به مردم کمک کند تا این کار انجام شود وقطعنامه های سازمان ملل را در زمینه حقوق بشر اجرا نماید .ولی تاکنون مشخص نیست ایا امریکا حمله خودرا عملی خواهد کرد یا فقط صدام را تهدید می کند .ما مخالف اشغال عراق از سوی امریکا وآسیب رساندن به ملت عراق هستیم

س: مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق با امریکا برای سرنگونی صدام مذاکره می کند ایا شما با این مذاکره موافقید؟

ج: گفت وگو خوب است ولی برای جلوگیری از اشتباه باید مجلس اعلا با دیگر گروه های اسلامی مشورت کند تا این مذاکرات یکجانبه نباشد.

س: چه سناریو برای سرنگونی صدام وجود دارد ؟

ج: اگر منظورتان سناریوی امریکا برای سرنگونی صدام است باید عرض کنم که هیچکس نمیداند بوش چه کار میخواهد بکند .ولی مسلما امریکا قصد دارد تهاجم نظامی انجام دهد.ولی این مردم عراقند که باید ابتکار عمل را بدست گیرند ومانع عکس العمل صدام شوند.

س: چه نوع حکومتی را پس از سقوط صدام پیش بینی می کنید؟

ج: پس از گفت وگو ومشورت با گروه های معارض صدام توافق شد که یک نظام چند حزبی تشکیل شود وانتخابات آزاد برگزار شود واین انتخابات است که آینده عراق را تعیین می کند.

س:آیا فکر می کنید مردم عراق حکومت اسلامی را انتخاب خواهند کرد یا نظام دیگری را خواهد برگزید؟

ج:اگر انتخابات آزاد برگزار شود ومردم آزادانه نظر بدهند مسلما مردم اسلام را برای  اداره کشور انتخاب خواهند کرد .مردم قربانی های زیادی دادند وتوانستند نظر خودرا بر رژیم صدام تحمیل کنند از اینرو می بینیم صدام خود مجبور شد نظر خودرا درباره اسلام تغییر دهد وبادست خود کلمه الله اکبر را بر پرجم عراق نوشت .

**********

 شیخ محسن الحسینی سخنگوی سازمان عمل اسلامی عراق پس از سرنگونی رژیم صدام از ایران به عراق نقل مکان کرد وبه مبارزات خود ادامه داد . وی در سال ۲۰۰۳ در اثر سکته مغزی وفات یافت.

 پایان

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهل ویکم

نظر سید عبد العزیز حکیم درباره حکومت پس از صدام

سید عبد العزیز الحکیم برادر آیت الله سید محمد باقر حکیم ورئیس دفتر جهادی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در مصاحبه با اینجانب بعنوان سردبیر هفته نامه عربی زبان ( الحوار)  در ۱۷/فوریه ۲۰۰۳ (   ۲۸/۱۱/۱۳۸۱   ) نظر خودرا درباره سرنگونی صدام وحکومت پس از سرنگونی حزب بعث بیان کرد.

وی در این مصاحبه گفت : ما مخالف تشکیل یک دولت نظامی پس از سرنگونی صدام حسین  از سوی امریکایی ها هستیم .

حکیم افزود : این طرح می تواند مشکلات واقعی در عراق بوجود آورد ومانع ثبات اوضاع در عراق شود.

سید عبد العزیز حکیم درباره موضع امریکا نسبت به صدام گفت : موضع امریکا نسبت به صدام ثابت نیست چرا که امریکا در دهه هشتاد میلادی از صدام حمایت کرد ودر دهه نود سعی کرد رژیم بعث را مورد محاصره قرار دهد  وپس از رویدادهای ۱۱ سپتامیر خواستار سرنگونی این رژیم شد.

وی گفت مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق فشارهای وارده را رد می کند ومعتقد است که باید همه گروه ها در هر جلسه ای که مورد اینده عراق تشکیل می شود  مشارکت نمایند.

حکیم گفت : همه گروه های مخالف رژیم صدام   با هم تعهدی را امضا کردند .ونیروهای بدر وابسته به مجلس اعلای عراق عملیات نظامی خودرا علی رژیم صدام در داخل عراق انجام می دهند.

سید عبد العزیز حکیم درپاسخ به این پرسش که امریکا عوامل خودرا به کمیته بسیج وهماهنگی تشکیل شده در اثر اجلاس مخالفین در لندن تحمیل کرده گفت : امریکا هدف های خاص خودرا دارد وما به اصل بی طرفی مخالفان صدام پایبندیم .وبا هرگونه فشار امریکا مخالفیم.

وی درباره تلاش مجلس اعلا برای گردهم اوردن نیروهای اسلام گرا در عراق گفت : مجلس اعلا تلاش خودرا برای گردهم ایی شخصیت های اسلامی بعمل می آورد تا انها بتوانند به یک نظر واحد برسند.

سید عبد العزیز حکیم درباره طرح مجلس اعلای انقلاب اسلام عراق برای آینده عراق گفت: ما طرح خودرا برای سرنگونی نظام صدام حسین داریم .ما از اولین روزی که بعث قدرت را در دست گرفت با ان مخالفت کردیم وشهدای زیادی در این راه دادیم .وما هنوز مخالف طرح امریکا برای آینده عراق هستیم .وی گفت امریکا هر روز موضع خودرا تغییر می دهد واین بستگی به منافعش دارد .

وی درباره مذاکرات مجلس اعلا با امریکایی ها برای سرنگونی نظام صدام گفت : ما بهیچگوجه با امریکایی ها درباره مشارکت در سرنگونی صدام به توافق نرسیده ایم .نیروهای ما در داخل عراق علیه صدام وارد عمل شده اند ونیروهای بدر هم اکنون در سرزمین عراق حضور دارند .ومجلس اعلا هیچ هماهنگی با امریکا برای انجام عملیات علیه صدام بعمل نیاورده است.

سید عبد العزیز حکیم درباره پیشنهاد برخی از کشورهای عرابی برای دادن پناهندگی به صدام در خارج از عراق گفت: ما شش ماه پیش پیشنهاد کردیم که صدام را به خارج از عراق تبعید کنیم تا عراق را از یک جنگ خانمانسوز

دور سازیم ولی ما معتقدیم کمه صدام چنین پیشنهادی را نمی پذیرد ولی این احتمال وجود دارد که صدام در صورتی که احساس خطر کند  به خارج از عراق فرار نماید.

***********************************

سید عبد العزیز حکیم در سال  ۱۹۵۰(۱۳۲۹ شمسی ) در نجف اشرف بدنیا آمد  ودر ۲۶ اوت ۲۰۰۹ ( ۴/۶/۱۳۸۸ ) در اثر بیماری سرطان در یکی از بیمارستان های تهران درگذشت. 

سید عبد العزیز حکیم پس از شهادت برادرش سید محمد باقر حکیم در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) ریاست مجلس اعلای عراق را برعهده گرفت وتا زمان وفاتش همچنان ریاست این مجلس را برعهده داشت.

او پس از سرنگونی رژیم صدام عضو حکومت انتقالی عراق بود  وریاست این حکومت را برای مدتی برعهده گرفت .

پایان

 

 

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت : چهلم

نظر سیاستمداران عراق درباره حزب بعث وصدام حسین

 در دوران حکومت حزب بعث عراق وصدام حسین سیاستمداران شیعه وسنی منزوی وسرکوب شدند .تعداد قابل توجهی از انان عراق را ترک کردند وبه مبارزه خود علیه حکومت صدام حسین در خارج ادامه دادند.

تعدادی از سیاستمداران عراقی چه روحانی وچه غیر روحانی در ایران  فعالیت علیه نظام بعث را دنبال می کردند.

مصاحبه با آیت الله سید محمد باقر حکیم

آیت الله سید محمد باقر حکیم فرزند آیت الله العظمی سید محسن حکیم بعنوان رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در تهران فعالیت علیه بعث عراق را دنبال می کرد وبا سیاستمداران عراقی خارج از عراق بویژه سیاستمداران مقیم ایران ، سوریه ، لبنان ولندن به مشورت وتبادل نظر می پرداخت.

بنده طی سال های متمادی همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی مصاحبه های متعددی با آیت الله سید محمد باقر حکیم انجام دادم که نظر ایشان را درباره حزب بعث وصدام حسین ومبارزه برای سرنگون کردن صدام سوال می کردم.

سید محمد باقر حکیم در روز سه شنبه ۳ خرداد ۱۳۶۷ در مصاحبه با اینجانب به عنوان خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی درباره فعالیت مجلس اعلای عراق در مبارزه با حکومت صدام گفت:  رژیم عراق اجازه فعالیت سیاسی در داخل عراق را نمیدهد لذا باید خط جهاد را در پیش گرفت ومجلس اعلا سعی می کند روش ها را تغییر دهد.

سید محمد باقر حکیم در این مصاحبه افزود: مجلس اعلا در سه ماه اخیر روش های خودرا بطور چشمگیری تغییر داد  .از لحاظ سیاسی مجلس اعلا بیش ا ز   ده هیئت به ۱۲ کشور جهان از جمله آسیا واروپا وامریکای شمالی اعزام نمود .در زمینه نظامی مجلس اعلا از ابتدای امر به گسترش روش های نظامی معتقد بود .پس از افزایش تعداد داوطلبان بویژه پس از اینکه جمهوری اسلامی ایران اجازه پناهندگی سیاسی به اسرای عراقی داد ، بسیاری از این اسرا علاقمندی خودرا به جهت شرکت در جهاد اعلام نمودند.وپس از گسترش عملیات نظامی وشرکت واحد نظامی مجلس اعلا در عملیات وبدست آوردن پیروزی های زیاد در عملیات والفجر ۱۰ وورود این نیروها به شهر حلبچه وهمچنین شرکت در شاخ شمران ومقابله با نیروهای عراقی در شهر زور عراق .در همین حال جناح از نیروهای مجلس اعلا هنوز در سرزمین عراق فعالیت می کنند وعملیات وسیعی انجام داده اند.

سید محمد باقر حکیم درباره همکاری نیروهای مجلس اعلا ونیروهای کرد عراقی گفت: همکاری بین نیروهای مجلس اعلا ونیروهای کرد عراقی در شمال عراق وجود دارد واین همکاری بصورت های گوناگون از جمله ایجاد تسهیلات وپشتیبانی وانجام عملیات مشترک بمورد اجرا در می آید.

مصاحبه با سید محمد باقر حکیم قبل از حمله امریکا به عراق وسرنگونی حکومت صدام

آیت الله سید محمد باقر حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۲ (۸/۷/۱۳۸۱ )  در دفتر کارش در تهران در مصاحبه با اینجانب بعنوان سردبیر هفته نامه عربی الحوار درباره آمادگی نیروهای امریکایی برای حمله به عراق وسرنگونی حکومت صدام سخن گفت.

نیروهای امریکایی در ۲۸/۱۲/۱۳۸۱ به عراق حمله کردند ورژیم بعث عراق را سرنگون کردند وعراق را به اشغال خود درآوردند.

سید محمد باقر حکیم در این مصاحبه اعلام کرد که سرنگونی رژیم صدام مسئولیت ملت عراق است .وی افزود تغییر نظام صدام با حمله به عراق نمیتواند راه حل صحیح باشد وتهدید بزرگی برای عراق وملت عراق وملت های منطقه است .واین ملت عراق است که باید نظام صدام را سرنگون کند.

سید محمد باقر حکیم در این مصاحبه گفت : ما ابزاری در دست امریکائی ها نخواهیم بود ونیروهای ما هرگز تحت امر انها نخواهند بود.

آیت الله حکیم در این مصاحبه درباره اینده عراق وحکومت اینده پس از سرنگونی صدام گفت: ما معتقدیم که دولت اینده عراق باید از سوی ملت عراق انتخاب شود وهمه گروه ها واقشار مردم عراق از جمله شیعه وسنی ، عرب وکرد وترکمن واقلیت های دیگر در ان حضور داشته باشند .وی افزود عراق باید یک کشور واحد باشد وبا کشورهای همجوار روابط حسنه داشته باشد وبایستی عراق به کلیه قوانین ومقررات بین المللی پایبند باشد .

________________

 

بیوگرافی سید محمد باقر حکیم

سيد محمدباقر حكيم (۱۳۱۸ش – ۱۳۸۲ش)، فقیه، اصولی، از علمای تأثیر گذار در عراق در سده اخیر، رئیس مجلس اعلای شیعیان عراق، از بنیانگذاران حزب الدعوة الاسلامية.

ولادت

در سال ۲۰ مرداد ۱۳۱۸ش مطابق با۲۵ جمادى الاولى سال ۱۳۵۸ ق. در شهر مقدّس نجف اشرف، مرکز مرجعیّت دینى تشیّع متولّد شد. او فرزند آیت‌الله سیّد محسن طباطبایى حکیم، مرجع تقلید شیعیان جهان و نوه سیّد مهدى بن سیّد صالح بن سیّد احمد بن سیّد محمود حکیم بود.

خاندان عالم پرور حکیم

خاندان حکیم یکى از طوایف اصیل عراقى مى باشند که نسبشان از طریق حسن مثنى، به امام حسن بن على بن ابى طالب علیه‌السلام مى رسد.

اجداد خاندان طباطبایى حکیم از قرن دوم هجرى در عراق اقامت گزیده، در طول تاریخ در مقابل رویدادها و حوادث سیاسى ـ اجتماعى، وظایف شرعى و اجتماعى خود را به بهترین شکل انجام داده اند. از میان این خاندان، عالمان معروفى در طب، اخلاق، فقه و اصول ظهور کرده اند.

از افراد برجسته این خاندان، آیت‌الله سید محسن طباطبائی حکیم و تعداد زیادى از استادان و نخبگان حوزه علمیه نجف مى باشند که در میان میلیون‌ها نفر از مسلمانان عراق و خارج از آن احترام و عزّت خاصى دارند. این خاندان، همچنان که در میدان علم، اندیشه، جهاد و مبارزه، در خط مقدم قرار دارند، مظلومیت آنان نیز این گونه است. رژیم بعثى صدام، تنها در یک شب، حدود ۷۰ نفر از عالمان و مجتهدان این خاندان ـ از پیرمرد هشتاد ساله‌اى همچون آیت‌الله سیّد یوسف حکیم تا نوجوانى که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ـ را دستگیر و به جرم همکارى نکردن با دولت ظالم بعثى، تحت شدیدترین شکنجه‌هاى قرون وسطایى قرار داد. و بیست نفر از آنان را به شهادت رساند.

در حقیقت، خاندان حکیم، نماد مظلومیت عالمان مجاهد و شیعیان بوده اند.

سیر تحصیلى وتدریس

دوران رشد و نوجوانانى سیّد محمّدباقر، با حوادث تلخ و گزنده جنگ دوم جهانى همراه بود، ولى او با آن شرایط دشوار، شبانه روز به تحصیل علم و کسب فضایل و معارف مشعول بود.

تحصیل را از مکتب خانه‌هاى نجف آغاز و در مدرسه ابتدایى منتدى النّشر ادامه داد و از آن جا وارد حوزه علمیه شد. در دوازده سالگى کتاب‌هاى قطرالندى، شرح ابن عقیل، مغنى اللبیب، حاشیه ملاّ عبدالله، منطق مظفّر، مطول، منهاج الصّالحین و اللمعة الدمشقیه را در مدت کوتاهى فراگرفت و به درس‌هاى عالى حوزه گام نهاد. متون درسى این دوره، یعنى رسائل، مکاسب و کفایة الاصول را نیز تحصیل نمود و بعد از گذر از دروس عالى، در درس‌هاى خارج فقه و اصول شرکت کرد و در جلسات درسى ممتازترین استادان حوزه نجف، یعنى آیت‌الله خویى و علاّمه شهید سیّد محمّدباقر صدر، همچون ستاره‌اى درخشید. نبوغ علمى، قدرت اندیشه و استعداد فوق العاده آن روحانى پاک مرام، تجلیل و قدردانى مدرّسان و استادان حوزه را برانگیخت و او در سال ۱۳۸۴ ق. موفق به دریافت مدرک اجتهاد در فقه، اصول و علوم قرآنى گردید. وى آموخته‌هاى علمى و تحقیقى خود را با قدرت استدلال قوى و منطق عمیق در جلسه تدریس درس‌هاى سطح عالى، در مسجد هندى نجف اشرف به زیباترین شکل عرضه نمود و فرهیختگان و نخبگان عمق نگر حوزوى را گرد آورد. شهید حکیم تنها به علوم رایج حوزوى اکتفا نکرد، بلکه کرسى درس خود را از حوزه نجف به دانشگاه اصول دین بغداد توسعه داد، او خود این دانشگاه را با همکارى شهید صدر، علاّمه سیّد مرتضى عسکرى و سید مهدى حکیم بنیان نهاده بود. علوم قرآنى، معارف اهل بیت علیهم‌السلام، فلسفه، تحلیل سیاسى و تاریخى رخدادها و پى گیرى تحولات روز، از جمله موضوعات جلسات علمى اش در این دانشگاه بودند. شهید حکیم در مدت ۲۵ سال تدریس در حوزه نجف و دانشگاه بغداد، فضاى جدیدى را در حوزه و دانشگاه گشود و عالمان و دانشمندان برجسته‌اى را به عالم علم و دین تقدیم کرد.

سید محمّدباقر حکیم، افزون بر تربیت شاگردان و تألیف آثار سودمند دینى، اجتماعى و سیاسى، احساس کرد که در زمان معاصر، نیاز به مبلغان آگاه و بیدارگرى است که بر علوم جدید تسلّط داشته باشند و به همین جهت، در سال ۱۳۸۴ ق. مدرسه علوم اسلامى را در شهر نجف تأسیس کرد.

استادان و مربیان

اندیشمند متفکّر، شهید سیّد محمّد باقر حکیم، براى کسب دانش و تقویت بنیان علمى اش در محضر استادان ممتازى حضور یافت و از یافته‌ها واندوخته‌هاى گرانبهاى آنان کمال بهره را برد. از میان استادان و مربیان او، مى توان به عالمان برجسته ذیل اشاره نمود:

  1. آیت‌الله خویی
    او در درس فقه این مرجع عظیم الشّان حضور مى یافت و آیت‌الله خویى از وى کمال تجلیل را به عمل مى آورد و در مورد مسائل عراق و مشکلات نجف اشرف با وى مشورت مى کرد.
  2. آیت‌الله سیّد محسن حکیم
    او پدر شهید حکیم مى باشد که علاوه بر تربیت، در تعلیم وى نیز نقش به سزائى داشته است. او نیز متقابلاً به عنوان نماینده، معاون ومشاور تواناى علمى، سیاسى و فرهنگى پدرش عمل مى کردزیرا مورد اعتماد پدر و مرادش بود و در وکالت مطلقه‌اى که براى ایشان نوشته، با تعبیرات زیبایى او را به عنوان نماینده خود برگزیده بود. حضرت امام خمینى(ره) نیز در حاشیه این وکالت عظیم شهید حکیم نوشت که تمامى آن چه در وکالت مرحوم آیت‌الله سیّد محسن حکیم آمده است، تائید مى گردد.
  3. علاّمه شهید آیت‌الله شهیدمحمدباقر صدر

این استاد بى بدیل حوزه نجف، در رشد و شکوفایى شخصیت شهید حکیم سعى وافر داشته، با بذل عنایات خاص خود، او را محرم اسرار و گنجینه تمام طرح‌ها و افکار و اندیشه‌هاى انقلابى خود قرار داد. شهید صدر از شهید حکیم به عنوان «عضدى المفدى» (بازوى فداکار) نام مى برد. شهید حکیم اکثر دروس حوزوى را نزد آیت‌الله صدر فرا گرفته است. او بر این باور بود که آقاى صدر، رهبر شایسته و بنیانگذار انقلاب اسلامى عراق و الگوى مسلمانان مى باشد و به اندیشه‌هاى صائب و نوآورى‌هاى شهید صدر اعتقاد راسخ داشت. این استاد فرزانه، هنگام دستگیرى، شهید حکیم را به عنوان قائم مقام و جانشین خود برگزید.

  1. آیت‌الله سیّد محمّدباقر موسوى مهرى رئیس تجمّع علماى شیعه کویت، در مورد ارتباط آقاى شهید حکیم با شهید صدر مى گوید:
    «ارتباط و علاقه شهید حکیم به استاد بزرگوارش، شهید صدر، آن قدر زیاد بود که از حدود استادى و شاگردى تجاوز کرده بود و آن دو یک روح در دو جسم بودند. نوشته‌ها و گفته‌هاى شهید حکیم شاهد این گفتار است.»
  2. آیت‌الله شیخ مرتضى آل یاسین
    او داماد علاّمه سیّد محمّد باقر صدر و از استادان شهید حکیم به شمار مى رود. شهید محمّدباقر حکیم در سال ۱۳۸۴ ق. از این استاد، مدرک اجتهاد در فقه، اصول و علوم قرآنى دریافت کرده است.
  3. سیّد یوسف حکیم
    وى برادر بزرگ شهید حکیم و یکى از استادان وى محسوب مى شود. این استاد فرهیخته حوزه نجف توسط رژیم صدام مدّتى زندانى گردید. امام خمینى در این مورد فرمود:
    «در عراق تعدادى از علماى را گرفته اند که من بعضى از آنها را مى شناسم، مثل آقاى حاج سیّد یوسف حکیم».
    در جاى دیگرى فرمود:
    وقتى انسان مى بیند که شهید آقاى صدر، آن عالم فاضل را و همچنین همشیره ایشان را با چه وضعى شهید کردند و بعد هم با بیت مرحوم آقاى حکیم که آن قدر خدمت کرده اند که وقتى انسان ایشان را مى دید، به یاد قیامت مى افتاد، آن گونه رفتار نمودند، شدیداً متأثر مى شود».

آثار

آیت‌الله شهید سیّد محمّدباقر حکیم، با این که در عالم سیاست از چهره‌هاى درخشان جهان تشیّع به شمار مى رفت، اما فعالیّت‌هاى فرهنگى و علمى اش تا حدودى ناشناخته مانده است و مبارزات فرهنگى آن بزرگوار در عرصه علم و فرهنگ، اگر مهم تر از مبارزات سیاسى اش نباشد، مطمئناً کمتر نبوده است که با نگاهى به فهرست تألیفات آن یگانه علم و سیاست، مى توان به حقیقت پى برد. آثار او در زمینه‌هاى علوم قرآنى، سیره اهل بیت علیهم‌السلام، حقوق، شرح حال بزرگان دینى، حکومت اسلامى و اندیشه‌هاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى، نشانگر شخصیت برجسته علمى و عملى اوست. آثار پژوهشى و تحقیقى وى عبارتند از:

الف) قرآن

  1. القصص القرآنى که در موضوع شیوه داستان گویى قرآن و کتاب بندگى است. این کتاب متن درسى دانشگاه جهانى علوم اسلامى ایران به شمار مى رود. و با نام داستان‌هاى قرآنى، به فارسى ترجمه شده است. در این کتاب، داستان‌هاى قرآن بر اساس آیات و روایات و به دور از اسرائیلیّات مورد بررسى قرار گرفته است.
  2. الظاهرة الطاغوتیة فى القرآن.
  3. تفسیر سوره حمد، با مقدمه‌اى در روش تفسیر که این کتاب نیز به فارسى ترجمه شده است.
  4. تفسیر سوره‌هاى صف، جمعه، منافقون، حشر و تغابن.
  5. الهدف من نزول القرآن.
  6. مستشرقان و شبهات آنان درباره قرآن.
  7. علوم القرآن در دو جلد که مجموعه درس‌هاى وى در دانشگاه اصول دین بغداد است و اخیراً بازنویسى و به فارسى نیز منتشر شده و به عنوان کتاب درسى در حوزه و دانشگاه تدریس شده است.
  8. روش تزکیه در قرآن.

ب) سیره اهل بیت علیهم‌السلام

  1. اهل البیت علیهم‌السلام و دورهم فى الدّفاع الاسلام که نقش اهل بیت علیهم‌السلام را در دفاع از اسلام بیان کرده است.
  2. دور اهل بیت علیهم‌السلام فى بناء الجماعة الصالحه که پیرامون نقش اهل بیت علیهم‌السلام در ساختار جامعه صالح است و در دو جلد تألیف یافته است.
    این دو اثر، از ارزشمندترین تألیفات او در زمینه سیره اجتماعى – سیاسى اهل بیت علیهم‌السلامدر رهبرى امّت مى باشد.
  3. ثورة الامام الحسین علیه‌السلامدر این کتاب، اندیشه ها، موضع گیرى ها، جایگاه اجتماعى و مذهبى و دست آوردهاى انقلاب حسینى علیه‌السلاممورد تحلیل و بررسى قرار گرفته است.
  4. زندگانى امام کاظم و امام جواد علیهما‌السلام.

ج) فرهنگ اجتماعى و اقتصادى

  1. الحکم الاسلامى بین النظریة و التطبیقاین کتاب، مجموعه مقالاتى است که طى ۶ سال در موضوع حکومت اسلامى از تئورى تا عمل تنظیم گردیده و در آن انقلاب ایران به عنوان یکى از مصادیق بارز تأثیر اندیشه‌هاى اسلامى درتوفیق مردم در تغییرات اجتماعى و یکى از نمونه‌هاى حکومت اسلامى مطرح گردیده است.
  2. حوار فى المرجعیة الدّینیةاین کتاب دیدگاه‌هاى آن شهید پیرامون حکومت اسلامى و نقش مرجعیّت در اداره جامعه است.
  3. دور الفرد فى النظریة الاقتصادیة الاسلامية.
  4. مجموعه کتابهاى «المنهاج الثقافى السیاسى الاسلامى» که در شش عنوان منتشر شده و عبارتند از: العقیده، الاخلاق، النظام، التاریخ، المواقف و الرؤى و العلاقات.
  5. المرجعیّة الاجتماعیةشهید حکیم تجربیّات خود را در فعالیّت‌هاى سیاسى ـ اجتماعى و نقش نظام تشکیلاتى و رهبرى اجتماعى را در این اثر شرح داده است.
  6. حقوق الانسان من وجهة نظر اسلامیة که حقوق بشر را از دیدگاه اسلام بیان مى کند.
  7. الوحدة الاسلامية من منظور الثقلین که چند بار در ایران و مصر چاپ شده و ترجمه فارسى آن نیز منتشر گردیده است.
  8. النظریة الاسلامية فى العلاقات الاجتماعیه که روابط اجتماعى را از منظر اسلام بررسى مى کند.
  9. الاخوة الاسلامية من منظر الثقلین.
  10. النظریة الاسلامية فى التحرک الاسلامى.
  11. العلاقة بین القیادة الاسلامية و الامة من خلال رویة نهج‌البلاغة که در آن رابطه رهبرى اسلامى با امّت، تشریح شده است.

د) شرح حال

  1. دعبل الخزاعى شاعر اهل البیت علیهم‌السلام
  2. لمعة عن مرجعیّة الامام الحکیم.
  3. السیرة العلمیه للشهید الصدر.
  4. الشهید الصدر المواقف و التوجهات.

این دو اثر، درباره مواضع و چشم اندازهاى سیاسى، فکرى و علمى آیت‌الله شهید محمّدباقر صدر مى باشند.

ه) تاریخ

  1. النّجف الاشرفاین کتاب در موضوع تاریخ حوزه علمیه نجف، جایگاه آن و وضعیّت فعلى حوزه نجف تألیف شده است.

و) فقه

  1. تقریرات دروس مقدماتى سطح و خارج فقه. ز) سیاست و جنبش اسلامى
  2. چهره دیگر رژیم عراق.
  3. نظریه سیاسى شهید صدر.
  4. جهاد مسلّحانه در اسلام.
  5. جنگ تمدّن‌ها و قضیه فلسطین.
  6. عراق، تحولات کنونى و آینده.
  7. قضیه کردستان.
  8. افکار و آراء جماعة العلماء.

آن مجتهد فرزانه، علاوه بر تألیفاتى که منتشر شده اند، مجموعه‌اى بسیار حجیم از سخنرانى‌ها و مقالاتى که در کنفرانس‌هاى اندیشه اسلامى، اقتصاد اسلامى، همایش‌هاى حج، وحدت اسلامى و مجمع جهانى اهل بیت علیهم‌السلام ارائه کرده، از خود به یادگار گذاشته که در سطح برترین و عالمانه ترین مقالات ارائه شده بوده و داراى نوآورى‌ها و مطالب سودمند بسیارى است.

بسیارى از این آثار هنوز به عرصه نشر راه نیافته است.

ح) جزوه‌ها

  1. مصیبت حسینى و تقویت روحیه مقاومت.
  2. آثار مرجعیّت امام حکیم.
  3. مرجعیّت، وحدت، جهاد.
  4. سیّد نقوى و مدرسه اهل بیت علیهم‌السلام
  5. شهید سیّد مهدى حکیم و جنبش حزب الله.
  6. شهید سید مهدى حکیم، جهاد، هجرت، شهادت.
  7. عمل جهادى و پوشش سیاسى.
  8. استراتژى آینده.
  9. طرح سیاسى ـ نظامى.
  10. انتفاضه ۱۵ شعبان ملّت عراق، تندیس ولایت اسلام.
  11. گفت و گوها.
  12. روش فرهنگى ـ سیاسى.

تربیت یافتگان مکتب شهید حکیم

شهید محراب نجف، در طول عمر ۶۶ ساله خویش، انسان‌هاى وارسته زیادى را تربیت کرد و به جامعه اسلامى تحویل داد. بسیارى از طلاّب، دانشجویان و جویندگان معارف عالى اسلامى از محضر وى بهره‌ها برده و جرعه‌هاى حیات بخش علمى نوشیدند. او در دانشگاه اصول دین بغداد، مسجد هندى نجف، در جلسات عزادارى مواکب الطلبة الجامعات و در دیگر عرصه‌هاى علمى و فرهنگى، در عراق و دیگر شهرهاى اسلامى، همواره شیفتگان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام را سیراب مى کرد. تعدادى از معروفترین شاگردان وى عبارتنداز:

  1. سیّد مرتضى کشمیرى.
  2. سیّد عبدالصاحب حکیم، برادر کوچکتر او.
  3. شهید سیّد عباس موسوى، دبیر کل سابق حزب الله لبنان.
  4. سیّد محمّد باقر موسوى مهرى.
  5. شیخ اسدالله حوشى.
  6. شیخ عدنان زلغوط.
  7. سیّد صدرالدّین قبانچى، فرزند علاّمه سیّد حسن قبانچى، صاحب مسند الامام علی علیه‌السلام.
  8. سیّد حسن نورى.
  9. شیخ حسن شحاده.
  10. شیخ هادى ثامر.

فعالیّت‌هاى اجتماعى و فرهنگى

شهید حکیم در عرصه اجتماع و فرهنگ نیز نقش گستردهاى را ایفا نمود. برخى اقدامات وى در این زمینه عبارتند از:

  1. تأسیس کتابخانه‌هایى به نام «مکتبة الامام الحکیم العامه» در شهرهاى مختلف عراق، براى جذب جوانان مبارز و انقلابى و طرح اسلام ناب محمّدى صلى‌الله‌علیه‌وآله .
  2. تاسیس «مواکب الطلبة الجامعات» که با تشکیل هیئت‌هاى عزادارى، دانشجویان دانشگاه‌ها را هدایت و راهنمایى کرده و از انحرافات احتمالى باز مى داشت.
  3. شرکت در کنفرانس بین المللى، به نمایندگى از سوى آیت‌الله حکیم مانند کنفرانس مکه مکرمه و کنفرانس اسلامى عمّان در اردندر سال ۱۳۸۷ ق.
  4. تلاش براى نشر افکار اسلامى از طریق چاپ کتاب‌هاى مفید بزرگان دین به عنوان نمونه، او در اوج حکومت کمونیست‌ها در عراق، تمام مشکلات را به جان خرید و کتاب فلسفتناى شهید صدر را چاپ و منتشر کرد.
  5. به عهده گرفتن ریاست شوراى عالى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى.
  6. تاسیس دارالحکمه، شامل حوزه علمیه و مرکز چاپ ونشر.
  7. ریاست مجمع تربیت نیروهاى انسانى، فرهنگى، سیاسى و اسلامى (مجمع الکوادر الاسلاميه).
  8. قائم مقام ریاست شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت علیهم‌السلام
  9. ریاست مرکز مطالعات تاریخ جدید عراق.
  10. برگزارى گسترده همایش‌ها و جشن‌هاى ائمه علیهم‌السلام با رویکرد ملّى، سیاسى و اعتقادى، در نجف و شهرهاى مختلف عراق.

بزرگداشت عالمان و شخصیت‌هاى برجسته جهان اسلام، مسئولیت رهبرى حجّاج در زمان حیات پدر، رسیدگى به وضع طلاّب، تأسیس دفاتر عمومى اسلامى، تاسیس مدرسه علوم اسلامى در نجف، سفرهاى پر بار کویت، سوریه و انگلستان، حمایت از شیعیان لبنان و مردم مسلمان فلسطین، از دیگر فعالیّت‌هاى اجتماعى و فرهنگى آن شهید بزرگوار بوده است.

در عرصه سیاست

شهید حکیم از پدر گرامى اش آموخته بود که اگر معناى سیاست این است که امور مردم بر اساس اصول صحیح اصلاح شود و رفاه و آسایش بندگان خدا به دست آید ـ همچنان که ظاهر معناى صحیح سیاست همین است ـ اسلام، تمامش سیاست است و عالمان غیر از این کارى ندارند. شهید حکیم سیاست را در ردیف دیانت دانسته، از آن جانبدارى مى کرد.

او در ابتداى کار سیاسى خود، یک سازمان سیاسى اسلامى منظّم تشکیل داد که در آن گروه‌هاى مختلفى از دانش آموختگان دانشگاه ها، کارمندان، طلاّب و معلّمان از سویى با معارف اصیل اهل بیت علیهم‌السلام آشنا مى شدند و از سوى دیگر براى مقابله با اندیشه‌ها و سازمان‌هاى غیر اسلامى آماده مى گردیدند و افزون بر آن، رویدادهاى منطقه بر اساس تحلیل صحیح در جلسات آن انجام مى گرفت.

وى در تأسیس حزب «الدعوة الاسلاميه» در کنار شهید صدر، محمّدمهدى حکیم و سیّد مرتضى عسکرى فعالیّت مى کرد و به فعالیّت‌هاى سیاسى ـ مردمى در آن حزب مى پرداخت.

او در همین راستا از جنبش‌ها و گروه‌هاى اسلامى دیگر چه در زمان حیات پدر گرامى اش و چه بعد از آن حمایت و پشتیبانى مى کرد.

اخلاص در عمل، بى پروایى، شجاعت، جرأت و تدبیر، از ویژگیهاى شهید سیّد محمّدباقر حکیم بود. شاخص ترین عمل سیاسى و تشکیلاتى شهید حکیم، تشکیل مجلس اعلاى شیعیان عراق بوده است.

این مجلس، بعد از تحوّلات اخیر آن کشور، یکى از سازمان‌هاى مؤثر، جدّى و فعّال در صحنه سیاسى عراق محسوب مى شود.

همراه با انقلاب، همگام با امام

شهید حکیم به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى آن علاقه شدیدى داشت. او مى گفت: بر امّت اسلامى واجب است که از امام خمینى رحمه‌الله پیروى کنندزیرا در این امر، مصلحت مهم اسلامى وجود دارد. شهید حکیم در مورد انقلاب اسلامى ایران مى نویسد:

«انقلاب اسلامى و مردمى ایران در نوع خود بى نظیر است. انقلابى است که تمام گروه‌هاى ایرانى اعم از جوانان، طبقات مختلف اجتماعى اندیشمندان و رهبران دینى در آن شرکت داشتند. دو عامل اساسى در پیروزى انقلاب ایران دخیل بوده است۱٫ ماهیت دینى آن. ۲٫رهبرى دینى و مردمى.

حضرت امام خمینى رحمه‌الله نیز براى وى احترام زیادى قائل بود و بارها وى را به ملاقات خصوصى پذیرفت. امام در یکى از ملاقات هایشان به او فرمود:

«من شما را به دو جهت دوست دارم اوّل آن که فرزند آیت‌الله سیّد محسن حکیم هستیددوم آن که مردى مجاهد فى سبیل الله مى باشید.

امام در نامه‌هاى خود از او با عبارات فرزند شجاع، برومند، نور چشم و مورد اعتماد یاد مى کند و در نامه‌اى که به آیت‌الله خامنه‌اى به عنوان ریاست جمهورى نوشت، از آقاى حکیم این گونه تجلیل کرد:

«جناب حجت‌الاسلام آقاى محمّدباقر حکیم از میهمانان عزیز این جانب و جمهورى اسلامى ایران است.»

ارتباط مستقیم و علاقه شدید به فکر و خط و مسلک امام خمینى، از ویژگى‌هاى بارز شهید حکیم بود. شهید حکیم همواره این کلام استادش سیّدمحمّد باقر صدر را در نظر داشت که گفته بود:

ذوبوا فى الامام الخمینى کما هو ذاب فى الاسلام در امام خمینى ذوب شویدهمچنان که او در اسلام ذوب شده است.

ویژگى‌هاى اخلاقى

الف) ساده زیستى

او از کودکى به تقوا، صبر و پایدارى در راه حق عشق مى ورزید. مانند فقیران زندگى مى کرد و با خوراکى بسیار ساده روزگار مى گذارنید. او بر این باور بود که اگر چیزى از لوازم زندگى تهیه مى شود، باید ارزش مادّى و معنوى آن سنجیده شود و به همسرش مى گفت: فکر کن چیزى که قصد دارى بخرى، آیا ارزش دارد که در روز قیامت و روز حساب از آن باز خواست شود یا نه؟ اگر آن قدر ارزش ندارد، ضرورتى نیست که خودمان را به سختى بیندازیم. ما روحانى هستیم باید ساده تر از بقیه مردم زندگى کنیم و این هم براى دنیایمان خوب است و هم براى آخرتمان.

او در حالى زندگى ساده‌اى براى خود برگزیده بود که در بیت نام آورترین مرجع جهان تشیّع زندگى مى کرد و مى توانست بهترین زندگى تجمّلاتى و تشریفاتى را براى خودش تدارک، ببیندامّا سطح زندگى خود را همانند جدّش امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حد فقرا و مستضعفان قرار داده بود.

ب) عبادت و تهجّد

او به نافله‌هاى شب بسیار اهمیت مى داد و اگر در جلسه‌اى فرصت نمى یافت نافله نمازى را بخواند، قضاى آن را پس از اتمام جلسه یا روز بعد به جا مى آورد. هر روز یک جزء قرآن مى خواند. هرگز نماز شبش را ترک نمى کرد و هنگامى که دکتر به او گفته بود: روزى ۴۰ دقیقه قدم بزن چون فعالیّت حرکتى شما کم است، وى در منزل، روزانه وقت معیّنى را براى قدم زدن انتخاب کرده بود و در حین قدم زدن، نافله مى خواند. همیشه مى گفت: انسان باید با خدا ارتباط برقرار کند و دعا خواندن، صرفاً به لفظ و تحرّک لبها کافى نیست. خیلى وقت‌ها در نماز حال خوشى پیدا مى کرد و ارتباط عاشقانه‌اى با خالق پیدا مى کرد. آن شهید وارسته علاقه داشت که نمازهاى مستحبى را در تاریکى بخواند و هنگام خواندن دعا اشک مى ریخت و راز و نیاز مى کرد.

هر کس با خدا بود، عزیز دل او بود. میزان علاقه اش به افراد، بر اساس تدیّن و ایمان آنان بودو روابطش نیز بر اساس دین و ایمان بود و نه بر اساس مصلحت و آشنایى ظاهرى.

ج) تلاش و کوشش

اهتمام به کار و فعالیّت شبانه روزى، همواره در زندگى شهید حکیم حاکم بود. او در اواخر عمرش، اصلاً استراحت نداشت و تمام نامه‌هایى که برایش مى رسید، شخصاً مطالعه کرده، پاسخ مى گفت.

بسیار اهل مطالعه و نگارش بود و هیچ فرصت خالى نداشت. او یا عبادت مى کرد و یا کار و مطالعه و نگارش. کتاب‌هاى به جاى مانده از وى، نشانگر فعالیّت‌هاى خستگى ناپذیر اوست.

د) اخلاص و خدا محورى

شهید حکیم از لحاظ تدیّن، ارتباط با خدا، اخلاق، خدمت به مردم، گشاده رویى و سعه صدر در اوج بود. او مى گفت:

براى خدا کار کنیداگر براى انسان‌ها کار کنید، بدانید که انسان از نسیان آفریده شده، فراموش خواهد کردپس براى خدا کار کنید و هر قدمى بر مى دارید، براى خدا باشد تا مغبون نشوید.

او مى گفت: انسان باید همواره با خدا تجارت کند و با خدا معامله کند و با این عقیده بود که تمام هستى و زندگى اش را با خدا معامله کرد و سرانجام به فیض شهادت نائل شد.

از دیگر ویژگى‌هاى اخلاقى این عارف به خدا پیوسته، معاشرت صحیح با خانواده، تربیت فرزندان شایسته، برگزارى مراسم عزادارى براى سیّدالشّهداء علیه‌السلام در زیباترین شکل و با شور و حال وصف ناپذیر، دلجویى از مؤمنان، دیدار با محرومان و جوانان، قدرت احتجاج و استدلال شگفت انگیز، احترام به مرجعیّت، متانت، سخاوت، غیرت دینى، تدبیر و دوراندیشى بوده است.

از دیدگاه بزرگان

این رهبر دوراندیش شیعیان عراق، چنان در سطح جهان درخشیده بود که آرا و افکار بسیارى از اندیشوران جهان اسلام را به خود متوجه کرده بود و آنان با کمال اخلاص و ادب به او ارادت مى ورزیدند. نمونه‌هایى از این ابراز ارادات‌ها را با هم مى خوانیم:

  1. آیت‌الله سیّد مرتضى کشمیرى:
    «شهید آیت‌الله حکیم اخلاص بسیار زیادى داشت. در تمام امور با اخلاص کامل فعالیّت مى کردفردى بسیار متدین، اجتماعى و اخلاقى بودبه علما و مراجع و اهل قلم احترام خاصى داشت. برخى شخصیت‌ها علم، معرفت و سیاست دارندولى در جنبه اجتماعى ضعیفند، ولى آیت‌الله حکیم در تمامى ابعاد قوى بودبه تمامى افراد چه عالم، چه روستایى، عشایر و… احترام ویژه‌اى قائل بود.»
  2. آیت‌الله سیّد محمّدتقى مدرّسى:
    «شهید حکیم، یکى از مؤثّرترین و بارزترین شخصیت هایى است که از همان جوانى در پى ایجاد تحوّل و پویایى در حوزه نجف بود. از مهمترین اندیشه‌هاى سیاسى آن شهید، محوریّت حوزه و مرجعیّت، در تمام تصمیم گیرى‌هاى سیاسى است و این اندیشه، یکى از اساسى ترین تفکّرات جریان‌هاى اصیل شیعه به شمار مى رود».
  3. سیّد حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان:
    «شهید سیّد محمّد باقر حکیم همیشه در طول سال‌هاى زندگى اش از مقاومت لبنان حمایت مى کرد و یکى از بزرگترین حامیان ملّت فلسطین نیز بود. او در خطى قدم مى زد که بر ضرورت نابودى اسرائیل از صحنه گیتى تأکید دارد و آن را شرّ مطلق مى داند. شهید آیت‌الله حکیم، سدّ محکمى در برابر اشغالگرى در عراق بودهر چند که برخى موقعیّت وى را درک نکردند».
  4. آیت‌الله محمّدعلى تسخیرى دبیر کل مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى:
    «آقاى حکیم یکى از طلایه داران مسئله وحدت و تقریب مذاهب اسلامى است. سخنرانى‌هاى زیادى در ایران، سوریه، لبنان، کویت و در اروپا، در رابطه تقریب مذاهب اسلامى داشته است.

او در این زمینه، کتاب «الوحدة الاسلامية» و چند کتاب دیگر را نوشت که آثارى مفید و پر مغز است».

حکیم از منظر بیگانگان

روزنامه آمریکایى واشنگتن پست یک روز بعد از شهادت این شخصیت وارسته جهان اسلام چنین گزارش داد:

«قتل آیت‌الله محمّدباقر حکیم، روحانى باهوش و فراست سیاسى و شجره مذهبى، ممکن است تلاش‌هاى آمریکا را براى جلب نظر اکثریّت شیعیان عراق با جدّى ترین چالش‌ها مواجه سازد. حکیم ۶۴ ساله، فرزند یکى از معروفترین خانواده‌هاى روحانى عراق و رئیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق بود که در دوران تبعید در ایران، در سال ۱۹۸۲ م. آن را بنیان گذاشت».

شهادت طلبى

آن مجتهد مجاهد، در راه اعتلاى سخن حق و کلمة الله از هیچ گونه تلاش و کوششى فرو گذارى نمى کرد.

او حتى جان خود را در طبق اخلاص نهاد و هر لحظه آمادگى شهادت در راه خدا را داشت. وى در این زمینه، دنباله رو رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله بودزیرا رهبر جهان اسلام، حضرت محمّد بن عبدالله صلى‌الله‌علیه‌وآله همواره آرزوى شهادت در راه خدا را داشت و مى فرمود:

«وَ الذَّى نَفسى بیده لوددت انى اقتل فى سبیل الله، ثم احیا، ثمّ اقتل، ثم احیاء، ثم اقتل، ثم احیا، ثم اقتل[۱۸]قسم به آن که جانم در دست اوست، دوست دارم که در راه خدا نه یک بار و دوبار که چندین بار کشته و زنده شوم و بار دیگر، به شهادت برسم».

شهید حکیم که تمام وجودش را عشق پیامبر صلى‌الله‌علیه‌وآله و آموزه‌هاى متعالى آن گرامى فرا گرفته بود، فرهنگ شهادت طلبى را نیز به عنوان یکى از دو پیروزى (احدى الحسنین) قلمداد مى کرد.

هنگامى که صدام دیکتاتور ستمگر عراق، برادران مجاهد وى ـ سیّد علاء، سیّد محمّد حسین و سیّد عبدالصاحب حکیم ـ را به شهادت رساند، به آیت‌الله سیّد محمّد باقر حکیم پیام داد که یا دست از کارهاى مبارزاتى بردارد یا آن که تمامى خاندان حکیم ـ و نیز خود وى ـ کشته خواهند شد. شهید حکیم در پاسخ وى با کمال شهامت، آمادگى خود را براى شهادت در راه خدا اعلام کرد و در سخنرانى خود قبل از نماز جمعه تهران گفت:

«من به راه جهاد و مبارزه با رژیم بعث عراق ادامه خواهم داد و هرگز دست از جهاد براى آزادى مردم در بند عراق، بر نخواهم داشت.»

آن عارف شیداى حق، هشت بار در آستانه شهادت قرار گرفت و سرانجام در نهمین سوء قصد به همراه ۱۴۰ نماز گزار حرم علوى، به آرزوى دیرینه اش نایل آمد.

شهید حکیم که با شمّ قوى و معنوى خود، نزدیک بودن لحظات عطرآگین شهادت را حس مى کرد، در آخرین خطبه نماز جمعه اش در حرم حیدرى که ساعتى قبل از شهادت خود ایراد نمود، چنین گفت:

یا امیرالمومنین! آیا اگر ما آمدیم به عالم دیگر، از ما استقبال مى کنى همچنان که مردم عراق از ما استقبال کردند؟ آیا شما هم ما را مى پذیرى؟

وى در پایان سخنان خود، به ذکر مصیبت پرداخته، با گریه و حزن و اندوه در مصائب ابى عبدالله الحسین علیه‌السلام به آستانه شهادت نزدیک شد.

همسر فداکار این شهید والامقام ـ خانم مامقانى ـ مى گوید:

او در روز اوّل رجب، روز جمعه، در محراب عبادت، در حرم امیرالمومنین علیه‌السلام به آرزویش که خواسته تمام اولیا بود، رسیدزیرا او همواره در مکّه از خدا چنین درخواست کرده بود: خدایا! مى خواهم در راه تو (همانند مولایم امام حسین علیه‌السلام) شهید شوم و بدنم پاره پاره شود.

آرى شهادت او در اوّل رجب سال ۱۴۲۴، روز ولادت امام محمّدباقر علیه‌السلام برابر با ۸ شهریور ۱۳۸۲ش در محراب عبادت و در حرم مولى الموحدین، على علیه‌السلامواقع شد که نکات فراوانى در این اتّفاق نهفته است.

انسان وارسته‌اى از سادات حسنى در اواخر جمادى و اوائل رجب در میان کوفه و نجف، به همراه عدّه‌اى به شهادت مى رسد و بدنش تکه تکه مى گردد و اثرى از آن باقى نمى ماند. این روایت در مورد شهادت شهید حکیم صدق مى کند و اکثر افرادى که من با آنها صحبت کرده ام، این روایت را به شهادت ایشان منطبق دانسته اند.

ویکی نور: منبع بیوگرافی سید محمد باقر حکیم

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

 

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت سی ونهم

موضع خصمانه حزب بعث وصدام  نسبت به علمای اسلام

حزب بعث عراق  که  در سال ۱۹۴۶ توسط  دوتبعه  سوریه بنام های میشل عفلق وصلاح الدین البیطار تاسیس شد ، این حزب با شعار ” امة عربیة واحدة ذات رسالة خالدة ” امت عربی واحد ورسالت ابدی آن ” مرام سوسیالیستی انتخاب کرد .این حزب  هرگز نظر مساعدی نسبت به اسلام نداشت بلکه بخاطر نفوذ بیش از حد ایدئولوژی اسلام بین مسلمانان  دست  به تحریف واقعی دین مبین  اسلام  زد..

در چارچوب همین تفکر ، صدام حسین از اینکه روحانیون وعلمای عراق در سیاست دخالت  می کنند ومردم را به اجرای احکام اسلام دعوت می کنند خشمگین بود وبهمین منظور با روحانیون مبارزه کرد تا بقول خود  آنها نتوانند جوانان را از راه بعث منحرف کنند.

صدام در مرداد ۱۳۵۶ طی سخنانی در اجلاس دفتر تبلیغات حزب بعث گفت:”  ما نمیتوانیم مسائل دنیوی خودرا از طریق فقه ومذهب حل کنیم ، چرا که مشکلات عصر ما با مشکلات عصر صدر اسلام که قواعد فقه پایه گذاری شد متفاوت است وما نباید دنباله رو ارتجاع باشیم .ما نباید دنبال سراب برویم .عقیده بعث با منطق دین سازگار نیست.

 

اقدامات حزب بعث وصدام حسین علیه اسلام وحوزه های علمیه ومراجع عراق :

  • ۱- مبارزه با اندیشه اسلامی وجلوگیری از انتشار آن وایجاد شک وتردید نسبت به ارزش های دینی وعقاید اسلامی.

 

  • ۲- مبارزه با حوزه های علمیه بخصوص در نجف اشرف و بستن درهای حوزه ومتفرق کردن طلاب  ودستگیری وبه شهادت رساندن روحانیون وعلما ومراجع وجلوگیری از رسیدن خمس وزکات ووجوهات شرعی به علما ومراجع حوزه های علمیه ، اخراج اساتید وطلاب غیر عراقی از حوزه های علمیه عراق ، تلاش برای دولتی کردن وواگذاری مساجد وحسینیه ها ومدارس علمیه به آنها ودولتی کردن عتبات توسط ماموران بعث عراق ومصادره اموال ونذورات وهدایا وجواهرات وطلاجات وکتاب های خطی وآثار تاریخی.

 

  • ۳- حمله شدید به علما ومراجع ونوشتن مقاله وکتاب   برای  بدنام کردن آنها وایجاد شک وتردید نسبت به عملکرد آنان وفشار وارد کردن به مراجع جهت تایید دولت.

 

  • ۴- ممنوع کردن فعالیت احزاب اسلامی در عراق ، بازداشت وشکنجه واعدام اعضای این احزاب به اتهام وابستگی به بیگانه وخیانت به میهن.

 

  • ۵- جلوگیری از برگزاری مراسم مذهبی بویژه نماز جمعه ، پخش اذان برپایی جشن ها وشعایر اسلامی .

 

  • ۶- مبارزه با اخلاق اسلامی وحجاب وتحت تعقیب قراردادن دختران محجبه و مسلمان وتشویق اختلاط پسران ودختران.

 

  • ۷- تعطیل مساجد وحسینیه ها در مناطق مختلف عراق بویژه در کربلا ونجف و در استان های دیگر عراق .

 

  • ۸- حزب بعث عراق ودر راس آن صدام حسین در طول حکومت خود نسبت به علمای سنی وشیعه کینه خاصی داشت از اینرو تعداد زیادی از روحانیون ، وعلما ومراجع را اعدام کرد که می توان نام تعدادی از انها را برد:

 

  • عبد العزیز بدری عالم اهل سنت بغداد در ۱۳۴۹ توسط حزب بعث به شهادت رسید  وجسد قطعه قطعه شده وی در برابر در منزل وی قرار داده شد.

 

  • حجت الاسلام شیخ عارف البصری وحجت الاسلام و سید عماد الدین القبنچی در سال ۱۳۵۳ در نجف اشرق به شهادت رسیدند.

 

  • حجت الاسلام سید عماد الدین طباطبائی درسال ۱۳۵۳ در نجف اشرف به شهادت رسید.

 

  • سید طاهر ابو رغیف عالم شهر بصره وسید عبد الجبار الموسوی امام جمعه مسجد کمیل در نجف اشرف در سال ۱۳۵۸ بعد از کودتای صدام به شهادت رسیدند.ده ها تن دیگر از علمای شهرهای مختلف عراق توسط حزب بعث وبدستور صدام به شهادت رسیدند.

 

  • اعدام اعضای خانواده آیت الله العظمی سید محسن حکیم:

  • حزب بعث عرا ق خصومت ودشمنی خودرا نسبت به اعضای خانواده آیت الله العظمی سید محسن حکیم مرجع عالیقدر عراق نشان داد و۱۰ تن از اعضای این خانواده را در برابر چشمان حجت الاسلام محمد حسین حکیم به شرح زیر تیرباران کرد :۱- آیت الله سید عبد الصاحب فرزند سید محسن حکیم استاد حوزه علمیه در نجف اشرف ۲- حجت الاسلام سید محسن الحکیم استاد حوزه علمیه در نجف اشرف.۳- حجت الاسلام سید محمد  فرزند سید محمد حسین الحکیم از مدرسین حوزه علمیه نجف اشرف.۴- حجت الاسلام سید کمال فرزند سید یوسف الحکیم ۵- حجت الاسلام سید عبد الوهاب یوسف الحکیم ۶- سید احمد فرزند  محمد رضا الحکیم.۷-  سید محمد علی جواد الحکیم ۸- سید بهاء الدین کمال الدین الحکیم ۹- سید ضیاء الدین کمال الدین حکیم . ۱۰ – دکتر سید عبد الهادی محسن الحکیم.

 

  • عوامل حزب بعث عراق سید مهدی الحکیم فرزند آیت الله سید محسن الحکیم را در خارطوم پایتخت سودان  در سال ۱۳۶۷ ترور کردند.

 

  • اعدام پنج تن اعضای بلندپایه حزب الدعوه اسلامی در عراق

حزب الدعوه اسلامی عراق یکی از احزاب اسلامی فعال در عراق است این حزب در سال ۱۳۷۷ هجری قمری تاسیس شد این حزب فعالیت چشمگیری علیه حزب بعث انجام داد .لذا مورد خشم وغضب حزب بعث عراق قرار گرفت.شورای با اصطلاح فرماندهی انقلاب وابسته به حزب بعث در سال ۱۳۵۹ طی دستور العملی حزب الدعوه را یک حزب مزدور ووابسته به اجنبی وخائن به عراق واهداف ومنابع امت عرب قلمداد کرد.ورهبران واعضای آنرا  تحت تعقیب قرار  داد.متعاقب این دستور العمل کلیه افرادی که عضویت  انها در این حزب ثابت می شد به اعدام محکوم می شدند.حزب بعث از این تاریخ ببعد هزاران تن از اعضای این حزب را دستگیر ، زندان ، شکنجه واعدام کرد.

در میان این افراد پنج تن از روحانیون ودانشگاه بغداد به دستور احمد حسن البکر رئیس جمهوری وقت عراق روز ۲۱ ذی القعده ۱۳۹۴ هجری قمری تیرباران شدند که عبارت بودند از : شهید شیخ عارف البصری ، شهسد سید عماد الدین تبریزی ، شهید سید عز الدین القبانچی ، شهید سید حسن جلوخان ، شهید سید نوری طعمه .

صدام حسین دستور داده بود هر که ثابت شود عضو حزب الدعوه است چه مرد وچه زن دستگیر ، زندانی شده وپس از شکنجه تیرباران گردد.بسیاری از جوانان مومن عراقی به سبب نماز خواندن ویا ریش داشتن دستگیر واعدام می شدند.بسیاری از زنان ودختران مسلمان ومومن عاقی به اتهام وابسته بودن به حزب الدعوه دستگیر ، شکنجه ومورد تجاوز قرار گرفتند وتیرباران شدند.

در موارد زیادی تعدادی از افراد یک خانواده به اتهام عضویت در حزب الدعوه دستجمعی دستگیر واعدام می شدند.

هم اکنون ملاحظه می کنید بسیاری از خانواده های عراقی یک یا چند شهید عضو خزب الدعوه دارند که توسط دارودسته صدام تیرباران شدند.

 

به شهادت رساندن آیت الله سید محمد باقر صدر وخواهرش بنت الهدی

فرماندهی حزب بعث عراق در سال ۱۳۵۹ دستور اعدام آیت الله سید محمد باقر صدر وخواهر علویه بنت الهدی را صادر کرد.انها بدست ماموران حزب بعث به شهادت رسیدند.

حزب بعث عراق پس از دستگیری آیت الله محمد باقر صدر سه شرط را برای آزادی وی مطرح کرد:

۱-محکوم کردن نظام جمهوری اسلامی در ایران وتوهین به امام خمینی .

۲- اظهار برائت از حرکت اسلامی در عراق وفعالیت این حرکت علیه حزب بعث.

۳- لغو فتوای تحرییم عضویت در حزب بعث واظهار تایید وحمآیت آیت  الله محمد باقر صدر  از این حزب.

آیت الله محمد باقر صدر هز سه شرط را رد کرد وبر حمایت از جمهوری اسلامی ایران برهبری امام خمینی وپشتیبانی از حرکت اسلامی در عراق واصرار بر حرام بودن عضویت در حزب بعث تاکید کرد.

 

به شهادت رساندن آیت الله محمد صادق صدر

 حزب بعث عراق از ترس بسیج مردم توسط آیت الله سید محمد صادق صدر یکی از علمای مبارز عراق دستور به شهادت رساندن وی را صادر کرد وعناصر بعثی وی ودو تن از فرزندانش را روز اول اسفند ۱۳۷۷ به شهادت رساندند.

انتشار خبر به شهادت رساندن ایت الله محمد صادق صدر در عراق به خروج تظاهرات مردمی در سرتاسر عراق انجامید ونیروهای بعثی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات بسوی مردم تیراندازی کردند وتعدادی از مردم را به خاک وخون کشیدند.

ایت الله محمد صادق صدر در اخرین نماز جمعه که در بیست وپنجم ماه شوال برابر با ۲۳ بهمن برگزار شد با بر تن کردن کفن خواستار آزادی علما وروحانیون وطلاب حوزه های علمیه شد .

ادامه دارد .

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت سی وهشتم

اتحاد مخالفین صدام برای سرنگونی وی

پس از بیست وچهار سال حکومت دیکتاتوری صدام سرانجام رئیس رژیم حاکم بر بغداد اشتباه بزرگ خودرا در حمله به کویت انجام داد واین اشتباه به سرنگونی وی وریشه کن کردن حزب بعث عراق منجر شد.

مخالفین صدام از همه قشرها بودند چرا که وی به هیچ طبقه وقشری از اقشار مردم عراق رحم نکرد، همه اقشار مردم را رنجاند .صدام  همقطاران خود در حزب بعث را به خاطر رقابت بر سر حکومت به بهانه های گوناگون به قتل رساند .

در قسمت های مختلف این خاطرات  به بی رحمی صدام نسبت به اعضای حزب بعث اشاره شد وتعداد قابل توجهی از اعضای بلندپایه حزب بعث ووزرای کابینه های متعدد بخاطر شک وشبهه توسط صدام ودارودسته اش به قتل رسیدند.

در اواخر حکومت صدام مخالفین وی در لندن کنفرانسی تشکیل دادند تا درمورد آینده عراق پس از صدام تصمیم گیری نمایند.

آغاز نشست معارضان عر اقی در لندن  

مخالفان صدام به منظور يافتن يك خط مشي كلي براي آينده عراق پس از صدام، نشست سه روزه ای در لندن آغاز كردند.  بيش از ۳۰۰ نماينده‌ از تمامي طبقات اجتماعي عراق به منظور بررسي فرصت‌هاي حساس و رفع اختلاف های‌شان در۱۳ دسامبر ۲۰۰۲ م در لندن گردهم آمده‌اند. آمريكا و انگليس از حاميان اصلي اين كنفرانس ونمايندگان پنج عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد و ناظراني از همسايگان عراق و اتحاديه‌ي اروپا در اين نشست شركت داشتند . حامد البياتي، رييس كميته‌ي آماده سازي كنفرانس و از اعضاي شوراي عالي انقلاب عراق بزرگ‌ترين گروه مخالفان در جنوب عراقگفت : «هدف توافق بر روي يك مانيفيست مشترك در ميان معارضين است، توافق براي آينده‌ي عراق و ايجاد شورايي كه تصميمات ما را به مرحله‌ي اجرا گذارد.» در اين نشست هم چنين پيش نويس برقراري دموكراسي در عراق كه توسط گروه‌هاي اصلي مخالفان و شخصيت‌هاي برجسته‌ي تبعيدي عراقي مطرح شده، ارائه  شد. در پایان کنفرانس لندن اطلاعيه‌ي مشتركي در حمايت و تاييد آينده‌ي دموكراتيك عراق منتشر شد. شكاف درون دولت بوش درباره‌ي نوع دولت پس از صدام زندگي را براي گروه‌هاي معارض مشكل كرده بود و آنها در صدد آشتي و خاتمه‌ي درگيري‌ها بودند . اما گروه‌هاي معارض عراقي از انتصاب زلمي خليل زاد، به عنوان نماينده‌ي ويژه و سفير آمريكا براي «عراق آزاد» استقبال كرداند.. هوشيار زیباري، از حزب دموكراتيك كردستان عراق گفت : براي ۳/۵ ميليون كرد مسئله‌ي آينده‌ي عراق بسيار حياتي است؛ چرا كه در خاتمه‌ي جنگ خليج فارس آنها بودند كه مورد حملات شديد صدام قرار گرفتند. كردها نگران هستند كه آمريكا به تعهداتش مبني بر ايجاد دموكراسي واقعي در عراق عمل نكند. از سوي ديگر  نظاميان و غيرنظاميان مخالف عراقي به دولت بوش نسبت به هدف قرار دادن ارتش نظامي عراق در زمان حمله‌ي احتمالي هشدار دادند. اين مخالفان اظهار داشتند كه طي مذاكرات دو روزه‌ي‌شان با مقامات وزارت خارجه‌ي آمريكا ديدگاه‌هاي‌شان را درباره‌ي مسايل سياسي، دفاعي و نظامي عراق بعد از سرنگوني صدام بيان كرده‌اند. اين ديدگاه‌ها به مشكلاتي كه واشنگتن در برخورد با مخالفان عراقي كه سرنگوني صدام را خواستار هستند مواجه مي‌شود اشاره دارد . نجيب الصالحي، يكي از مقامات برجسته‌ي دولت عراق محافظت از ارتش عراق را خواستار شد و گفت: « نكته‌ي مهمي را كه طي مذاكرات دو روزه‌يمان با آمريكايي‌ها بيان كرده‌ايم، اين است كه در صورت تصميم آمريكا به حمله عليه عراق براي سرنگوني صدام اين كشور نبايد زيربناي اصلي، غيرنظاميان و نظاميان عراقي را هدف قرار دهد.» وي افزود: « اگر آمريكا سرنگوني رژيم عراق را خواستار است پس مستقيما به خود نظام حمله كند، بدون اين كه ضربه‌اي به نيروهاي آن وارد سازد.» آلبرت يلدا، يكي از مخالفين عراقي و عضو جنبش دموكراسي آشوري نيز گفت كه دولت آينده‌ي عراق به اين ارتش نياز خواهد داشت. وي افزود: « ما ارتش‌ نظامي عراق را حمايت مي‌كنيم و به وضوح اعلام مي‌داريم كه ما نابودي ارتش عراق را خواستار نيستيم. ارتش نظامي عراق بايد سالم بماند تا در افزايش امنيت و صلح مورد استفاده قرار گيرد.» برخي از مقامات مخالف عراق اظهار داشتند كه از بين نيروي نظامي عراق تنها گارد ويژه‌ي صدام است كه مقاومت خواهد كرد كه اين گروه هم بعد از سرنگوني صدام از بين خواهد رفت.

 

کنفرانس مخالفان صدام در حلبچه عراق

امریکائی ها درنظر داشتند پس از سرنگونی صدام یک حکومت موقت متشکل از مخالفان صدام بریاست یک شخصیت امریکایی تشکیل گردد.انها مخالف تشکیل یک دولت موقت از مخالفان عراقی بودند از اینرو امریکایی ها با تشکیل یک دولت در کنفرانس لندن مخالفت کردند.در کنفرانس مخالفین صدام در لندن شرکت کنندگان توافق کردند که یک کمیته ۶۵ نفره از مخالفین صدام در ژانویه ۲۰۰۳ در شهر صلاح الدین در شمال عراق تشکیل گردد .وشرکت کنندگان درباره اجرای تصمیمات کنفرانس لندن وتعیین یک هیئت اجرایی بحث وگفت وگو نمایند.

کنفرانس مخالفان عراقی در شهر صلاح الدین در کردستان عراق در ماه فوریه ۲۰۰۳ تشکیل گردید .شرکت کنندگان تصمیم گرفتند یک دولت موقت تشکیل دهند ولی خلیل زاد نماینده دولت امریکا با تشکیل دولت موقت مخالفت کرد.زیرا دولت امریکا مخالف تشکیل دولت موقت از سوی مخالفان عراقی بود.چرا که معتقد بود که مخالفان صدام ریاست این دولت را برعهده خواهند گرفت .

امریکایی ها بویژه مقامات سازمان سیا معتقدند بودند می توانند تایید نظامیان عراق واعضای حزب بعث را برای تغییر صدام حسین وشورش علیه وی بدست آورند .

احمد چلبی یکی از رهبران مخالفین صدام در خاطرات خود می گوید : امریکایی ها به انجام کودتای نظامی توسط نظامیان وارتشیان عراق معتقد بودند وروابط خوبی با افسران بلندپایه عراقی داشتند. امریکایی ها قصد داشتند با همکاری ارتشیان بلندپایه عراقی علیه صدام دست به کودتا بزنند.

ولی سازمان امنیت عراق کلیه حرکت های ارتشیان مخالف صدام را زیز نظر داشت ودر ۵/۹/۱۹۹۶ رژیم بعث عراق خبر دستگیری واعدام ۳۹نفر از نظامیان که قصد کودتا علیه صدام را داشتند اعلام کرد.

ادامه دارد.

 

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

نوشته : شاکر کسرائی

قسمت سی وهفتم

صدام حسین در هنگام جنگ صدها تن از فرماندهان نظامی ارتش عراق را به بهانه های واهی از جمله فرار از جبهه های جنگ ویا خیانت ویا جاسوسی بنفع خارجیان اعدام کرد .

صدام  در این جنگ از بکار بردن سلاح های شیمایی از جمله گاز خردل خودداری نکرد.

صدام حسین در سال ۱۹۸۸ دست به کشتار جمعی علیه کردهای عراق در اقلیم کردستان عراق زد که ” حمله انفال ” نامیده شد.

این اقدام ضد انسانی صدام علیه کردهای عراق توسط علی حسن المجید پسر عموی صدام که در ان دوران دبیر کل دفتر شمال حزب بعث بود که وی بعنوان حاکم نظامی منطقه شناخته شده بود.انجام گرفت .سلطان هاشم وزیر دفاع عراق این تهاجم را فرماندهی کرد.در این تجاوز حزب بعث تعدادزیادی  روستا بطور کامل تخریب گردید .

در عملیات الانفال ، از ۵۰ تا صدهزار غیر نظامی زن وکودک کشته شدند.

حدود ۴۰۰۰ روستا از مجموع ۴۶۵۵ روستای کردستان عراق تخریب شد،  و۲۵۰ روستای کردنشین هدف سلاح های شیمیایی قرار گرفت.

در این عملیات ۱۷۵۴ مدرسه و۲۷۰ بیمارستان ، ۲۴۵۰ مسجد و۲۷ کلیسا تخریب شد .

حمله شیمیایی صدام علیه شهر کردنشین حلبچه در شمال عراق

در روزهای آخر جنگ صدام علیه ایران ، یعنی در ۱۶ مارش ۱۹۸۸ ارتش عراق بسوی این شهر پیشروی کرد .نیروهای ایرانی که در این شهر حضور داشتند شهر را ترک کردند.

نیروهای عراقی شهر حلبچه را با بمب های شیمیایی مورد حمله قرار دادند .در این حمله شیمیایی بین ۳۲۰۰ تا ۵۰۰۰ هزار نفر  کشته شدند وبین ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ مجروح شدند.

مواد شیمیایی که در این حمله بکار برده شد عبارت بود از : گاز خردل .اکثر مجروحین در اثر استنشاق گاز خردل زخمی شدند.نیروهای عراقی نیز

گاز سارین ، گاز اعصاب ، تابون ، گاز سیانید هیدروژن در حمله به حلبچه استفاده کردند.

تجاوز صدام به کویت

صدام حسین در ۲ اوت ۱۹۹۰ دستور حمله نظامی به  کویت واشغال انرا  صادر کرد .نیروهای عراقی حمله به  کویت آنرا ظرف دوروز به اشغال خود درآوردند .

صدام یک حکومت صوری بریاست سرهنگ علاء حسین تشکیل داد .کویت را نوزدهمین استان عراق نامید /نام خیابان های کویت را تغییر داد .امیر کویت وخانواده سلطنتی وکلیه مسئولین واعضای دولت به شهر طائف عربستان منتقل ودولت در تبعید تشکیل دادند.

اشغال کویت ۷ ماه به درازا کشید ودر ۲۶ فوریه ۱۹۹۱ با حمله امریکا کویت آزاد وخانواده سلطنتی به کویت بازگشتند.

توهین  به صدام وشورای انقلاب حکم اعدام داشت

زمانی که صدام حسین هنوز معاون رئیس جمهوری عراق بود ،  در یک مصاحبه مطبوعاتی در سال ۱۹۷۸ اعلام کرد:” هرکه در برابر انقلاب بایستد ، من سر اورا جدا می کنم .وباکی از انها ندارم چه انها هزار نفر باشند یا دو هزار یا سه هزار.

صدام حسین در اوایل جنگ عراق علیه ایران عناصر حزب بعث را  که  داوطلب شرکت در جنگ نمیشدند از حزب بیرون کرد .وی در یک جلسه اعضای حزب بعث دستور داد کسانی که داوطلب جنگ نشدند در چند ردیف بنشینند .سپس خطاب به انها گفت : اینها به خانه های خود بروند .اینها از حزب طرد شده اند .سپس به خانم های عضو حزب خطاب کرد وگفت خواهران عضو حزب از انها خواسته نمیشود به جبهه ها عزیمت کنند از اینرو انها نباید مانند مردها داوطلب جنگ شوند .

سپس به ماموران حاضر در جلسه حزب گفت : ماموران همه کسانی را که داوطلب جنگ در جبهه ها نشدند واز جلسه بیرون نرفتند با کتک بیرون کنند .

یکی از اعضای حزب که داوطلب جنگ نشده بود خواست مطلبی را در حضور صدام بگوید صدام از او خواست حرف نزند حرف نزند وگفت : من نمیخواهم صحبت کنید .انقلاب مردان ورهبران خودرا دارد .بخدا قسم اگر بشنوم یکی از این افراد داوطلب نشده با مردم حرف بزند اورا چهار تکه می کنم .

سپس صدام از این افراد خواست از جلسه خارج شوند ومنتظر بمانند تا حزب بعث درباره انها تصمیم گیری کند.

ادامه دارد

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

  بقلم : شاکر کسرائی

قسمت سی وششم

 

اقدامات سرکوبگرانه صدام در ۲۴ سال حکومت بر عراق

صدام حسین در ۲۴ سال حکومت در عراق ، هزاران تن از مخالفین خودرا اعدام وسربه نیست کرد.

سازمان های حقوق بشر وی را به نقض حقوق بشر در عراق متهم کردند  .او به قتل دستجمعی عراقی ها وشکنجه وترور مخالفین خود متهم گردید .وی این افراد را بدون محاکمه اعادام می کرد تا دیگران نتوانند نسبت به حکومت وی اعتراض کنند.

صدام حسین در سال ۱۹۷۹ تا سال ۲۰۰۳ حکومت کرد .ویحکومت صدام در ۹ اوریل ۲۰۰۳ با ورود نیروهای امریکا ئی به عراق سقوط کرد.

آسیب دیدگان از حکومت صدام نه تنها شیعه بلکه سنی ها ، کردها واقلیت های دیگر بودند .ایران وکویت از تجاوزات صدام در امان نبود وجنایت صدام در تجاوز به ایران واشغال کویت بزرگ ترین جنایت های یک حاکم عراقی بود.او علاوه بر مخالفین حزب بعث ، همقطاران ودوستان خودرا از حزب بعث اعدام وبه هلاکت رساند

سرکوب مردم الدجیل 

در ۸ ژوئیه ۱۹۸۲ صدام حسین از شهرشیعه نشین  الدجیل دیدن کرد . هنگامعبور ستون خودرهای همراه صدام مورد حمله مخالفین صدام که اعضای حزب الدعوه نامیده شدند  قرار گرفت .محافظان صدام به تیراندازی پاسخ دادند .بر اساس دستور صدام که پس سرنگونی حکومت وی بدست امد وخبرگزاری اسوشیتدپرس انرا مخابره کرد ده ها تن از اهالی الدجیل اعدام شدند و۱۰۰۰ کیلومترمربع  از زمین های زراعی این شهر تخریب شد تا چنین حمله ای دیگر صورت نگیرد.در همان سال ۳۹۳ مزد و۳۹۴ زن وکودک از اهالی دجیل وبلد در زندان ابو غریب در نزدیکی بغداد زندان شدند .تعدادی از زندانیان شکنجه شدند .۱۳۸ تن از جمله ۱۰ تن نوجوان در برابر دادگاه حضور یافتند واقرار کردند که در حمله به کاروان صدام شرکت داشته اند.۴۰ تن از این زندانیان در هنگام شکنجه جان خودرا از دست دادند.یکی از زندانیان هنگام محاکمه صدام اعلام کرد که هفت تن از برادرانش در اثر شکنجه جان خودرا از دست دادند.

ام طلال یکی از شاهدان در دادگاه صدام حضور یافت وبه نوشته روزنامه تایمز لندن وی شهادت داد که پس از حادثه الدجیل شوهر وشش تن از اولاد ودختران وهمسر پسرش وتنوه اش را دستگیر کردند.

وی افزود مردان را به زندان ابو غریب در بغداد منتقل کردند ودیگر از انها خبری بدست نیامد .همسر پسرش ونوه در اثر شکنجه در یکی از زندان ها جان خودرا از دست دادند.

تجاوز صدام به ایران 

صدام در هنگام حکومتش در عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹  به ایران تجاوز کرد وان تجاوز را ” قادسیه صدام”  نامید .این جنگ هشت سال ادامه یافت وصدها هزار ایرانی به شهادت رسیدند .

طبق گزارش خبرگزاری ها در این جنگ  .بین ۱۵۰ هزار و۳۷۵ هزار نظامی و۱۰۰ هزار غیر نظامی کشته شدند وطبق گزارش خبرگزاری ها این جنگ برای عراق ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه دربرداشت

ادامه دارد.

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

بقلم : شاکر کسرائی

قسمت سی وپنجم

چگونه صدام همقطاران خودرا به قتل رساند ؟

حزب بعث پس از سی وپنج سال حکومت در عراق سرانجام با حمله امریکا  سرنگون ، وصدام حسین رئیس جمهوری عراق که در شهر الدور در نزدیکی تکریت در حفره ای پنهان شده بود توسط نیروهای امریکائی بیرون آورده شد وپس از محاکمه به اعدام محکوم وحکم اعدام وی به اجرا گذاشته شد.

حزب بعث طی سی وپنج سال حکومت در عراق تعداد زیادی از مقامات بعثی را بخاطر رقابت با صدام ویا ترس او از انها به قتل رساند .

در خاطرات بعثی ها این نکته جلب توجه می کند که صدام از نواجوانی با اسلحه انس گرفته بود وبا مخالفینش با اسلحه برخورد می کرد.

گفته می شود خیر الله طلفاح دایی صدام از پسر خواهرش صدام خواست الحاچج سعدون التکرینتی را ادب کند واین صدام بود که با اسلحه وی را به قتل رساند.واین اولین اقدام صدام برای قتل مخالف دایی اش بود.

صدام حسین پس از به قدرت رسیدن در عراق بعنوان معاون رئیس جمهوری تعیین شد ولی به تدریج توانست زیر پای احمد حسن البکر را خالی کند وپسر وی را به قتل رساند  .صدام سرانجام احمد حسن البکر را مجبور به استعفا کردوخودرا بعنوان رئیس جمهوری عراق مطرح کرد.

همقطاران حزبی صدام در خاطرات خود به اعدام وقتل تعداد زیادی از مقامات بعثی ومسئولین بلندپایه توسط احمد حسن البکر وصدام حسین اعترا ف کرده اند که در اینجا نمونه هایی را بیان می نماییم.

حازم جواد یکی از بعثی های عراق در خاطراتش می نویسد :ترور اشخاص در تاریخ عراق برای همگان آشکار است .ترور در دوران حکومت پادشاهی وبعد از ان بویژه در دوران حکومت احمد حسن البکر ومعاونش صدام حسین برای همه عراقی ها آشکار گردیده ولی تعداد اندگی اسرار ترور شخصیت های بعثی وهم قطاران احمد حسن البکر وصدام حسین را می دانند . حازم جواد می گوید : احمد حسن البکر اولین رئیس جمهوری عراق در دوران حکومت حزب بعث از یکی از افسران بلندپایه یعنی حردان التکریتی خواست صدام را ترور کند.او به حردان التکریتی در شبی که بعثی ها قصد اشغال کاخ ریاست جمهوری در ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸ را داشتند  گفت :حردان امشب  ما را از شر این پسر (صدام)  خلاص نمی کنی؟.ولی حردان این درخواست را رد کرد.حردان التکریتی که سرانجام توسط صدام به قتل رسید ، همچنین با درخواست عبد السلام عارف رئیس جمهوری وقت عراق در سال ۱۹۶۳ برای  ترور میشال عفلق  وامین الحافظ  دو تن از پایه گذاران حزب بعث وکلیه اعضای هیئت حزب بعث سوریه که در عراق بسر می بردند مخالفت کرد.

حازم جواد در خاطرات خود به ترور دیگر شخصیت های بعثی توسط صدام اشاره می کند ونام افرادی چون ناصر الحانی وزیر خارجه ، سرهنگ ستاد عبد الکریم مصطفی نصرت که حمله به وزارت دفاع را برعهده گرفت ذکر می کند و ترور ارتشبد خلبان حردان التکریتی که قبلا به ان اشاره شد را مورد اشاره قرار می دهد.

وی می گوید حردان التکریتی از شهر تکریت یعنی همشهری صدام بود .او در ماموریت الجزایر بود ولی او را به کویت آوردند وبه قتل رساندند. عبد الکریم الشیخلی در این ترور دست داشت ولی الشیخلی به همین سرنوشت دچار شد وتوسط صدام اعدام گردید.

عبد الکریم الشیخلی دوست صدام بود وبهمراه  صدام تلاش کرد عبد الکریم قاسم اولین رئیس جمهوری عراق را ترور کنند.

حازم جواد در ادامه قتل هایی که توسط صدام انجام گرفت می گوید : صدام نظامیان وغیر نظامیان را کشت .او ایت الله محمد باقر صدر وخواهرش بنت الهدی را بقتل رساند .او در سال ۱۹۷۸ عبد الرزاق النایف را به قتل رساند.

صلاح عمر العلی نیز در خاطراتش از قتل عدنان خیر الله پسر دایی صدام توسط صدام حسین نام می برد ومینویسد عدنان خیر الله یک نظامی فوق العاده بود که صدام از او می ترسید از اینرو در هلیکوپتر حامل وی بمب کارگذاشت  واورا به قتل رساند.

ادامه دارد

 

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

بقلم : شاکر کسرائی

 قسمت سی وچهارم

 

چگونه صدام حسین دستگیر شد؟

آمریکائی ها در ۱۹ مارس ۲۰۰۳ حمله نظامی خودرا به عراق آغاز کردند.قبل از حمله امریکائی ها به عراق،  صدام خودرا پنهان کرده بود وخبرهای ضد ونقیضی درباره زنده بودن یا کشته شدن وی به گوش می رسید .رهبران مخالف صدام از جمله احمد الچلبی رئیس کنگره ملی عراق معتقد بودند که صدام هنوز زنده است ودر شهر الدور در نزدیکی تکریت پنهان شده است.برخی از خبرها حاکی از این بود که صدام در حمله هواپیماهای امریکایی به بغداد کشته شده است.امریکایی ها اعلام می کردند که صدام کشته شده است .

احمد الچلبی رئیس کنگره ملی عراق در خاطرات خود می گوید که در دیدار خود از امریکا ودر مصاحبه با رسانه های امریکا ئی صریحا اعلام کردم که صدام هنوز زنده است وبین شهر تکریت وشهر الدور در حال رفت وآمد است .

الچلبی در ان دوران بنقل از یکی از منابع خود اعلام کرد که صدام در خانه ای در تکریت پنهان شده است وافزود : ما به امریکایی ها اینرا اطلاع دادیم .الچلبی می گوید امریکایی ها با اینکه به انها گفته بودیم که صدام در شهر تکریت در خانه ای پنهان شده است انها تا روز ۱۴ ژوئن پا به ان منزل نگذاشتند .ولی انها روز ۱۷ ژوئن وارد منزل شدند .انها مرد ریشویی را دیدند ودرباره عدی وقصی فرزندان صدام از وی سوال کردند وتازه متوجه شدند مرد ریشو  عبد حمود آجودان صدام است که اورا دستگیر ومتعاقبا محاکمه نمودند.

احمد الچلبی به امریکائی ها گفته بود وقتی وارد خانه ای می شوید وانرا بازرسی می کنید فورا ان خانه را ترک نکنید ومنتظر بمانید شاید کسی وارد ان خانه شود.

احمد الچلبی درمورد صدام حسین می گوید:  صدام وقتی جایی پنهان می شد توسط افرادی از خانواده المصلب والحدوشی محافظت می شد  .انها از او نگهبانی می کردند ونگهبانان در مدت کوتاهی تعویض می شدند . الچلبی در خاطراتش می گوید یکی از افراد محافظ صدام با من در امریکا ملاقات کرد وگفت من جزو محافظان صدام بودم ومن اکنون به امریکا آمده ام تا فرزند خودرا که بیمار است در بیمارستان های امریکا درمان کنم.وی به من گفت که صدام روز ۱۳ اوریل ۲۰۰۳ چهار روز پس از ورود امریکائی ها به بغداد از پایتخت  رفت   .ویدین ترتیب مشخص شد که صدام در ژوئن ۲۰۰۳ در بغداد بود ودر آن تاریخ از بغداد خارج شد.

احمد الچلبی در خاطرات خود می گوید که پس از رسیدن به بغداد افرادی را گماردیم تا خبر بگیرند که ممکن است صدام در کدام منطقه از عراق پنهان شده باشد.

چگونه عدی وقصی فرزندان صدام کشته شدند؟

احمد الچلبی رئیس کنگره ملی عراق درباره کشته شدن عدی وقصی دو پسر صدام می گوید : دو پسر صدام در شهر موصل کشته شدند .اینرا ژنرال هلمک معاون فرمانده سپاه ۱۰۱ امریکا مستقر در شهر موصل عراق به اطلاع ما رساند. ما بنا به دعوت ژنرال پترایوس فرمانده سپاه ۱۰۱ در اوایل سپتامبر ۲۰۰۳ به موصل رفتیم ومعاون وی خبر کشته شدن دو پسر صدام توسط نیروهای امریکائی را به اطلاع ما رساند.

گروه های مخالف صدام از جمله احزاب کرد  دست به اقداماتی برای دستگیری وی انجام دادند .انها توانستند تعدادی از فرماندهان نظامی وابسته به صدام را دستگیر کنند.

الچلبی در خاطرات خود درباره دستگیری صدام گفت : روز ۱۳ دسامبر ۲۰۰۳ به من خبر دادند که امریکائی ها صدام را دستگیر کرده اند ومن در دیدار همان روز با پل برمر حاکم غیر نظامی امریکا در عراق مطلع شدم که صدام را آمریکائی ها دستگیر کرده اند وبرای مطمئن شدن از اینکه فرد دستگیر شده صدام است اورا تحت آزمایش ” دی ان أ ” قرار دادند .آمریکائی خبر دستگیری صدام را فورا اعلام نکردند .الچلبی افزود : من خبر دستگیری صدام را به سخنگوی کنگره ملی عراق اطلاع دادم وسخنگوی گنگره خبر دستگیری صدام را قبل از هر منبع دیگر اعلام کرد.

 

لحظه به دام افتادن صدام

این مقام کنگره ملی عراق درباره چگونگی دستگیری صدام گفت: یک فرد بنام محمد ابراهیم از گروه محافظان صدام یک هفته قبل از دستگیر ی  صدام توسط امریکایی ها دستگیر واو بود که اعلام کرد که صدام در خانه ای پنهان شده وامریکائی ها به آن خانه حمله کردند وانرا بازرسی کردند ودر انجا ماندند وسرانجام توانستند صدام را از زیر زمین ان خانه بیرون آورند و دستگیر کنند.

الچلبی افزود : یکی از سربازان آمریکایی متوجه شد که سیم برقی از سوراخی  به خارج وصل شده که او به سوراخ خیره شد ومتوجه شد که این سوراخ روی  حفره ای  قرار دارد وزمانی که سربازان  خاک روی حفره را برداشتند متوجه شدند که درب زیر زمینی است که ان درب را بازکردند وداخل چاله شدند با مرد ریشو که در ان پنهان شده بود روبرو شدند که مرد ریشو خودرا معرفی کرد وگفت : ” من صدام رئیس جمهوری عراق هستم .همراه او مدارک و۷۰۰ هزار دلار وچند قبضه مسلسل وکلت بود.

الچلبی در پاسخ به سوالی” ایا صدام هنگام دستگیری مقاومت نکرد ؟ گفت:خیر مقاومت نکرد .سربازان اورا از چاله بیرون آوردند .دستگیری صدام روز ۱۲ دسامبر ۲۰۰۳ بود اورا معاینه کردند ودندان او را دیدند وتوسط یک فروند بالگرد به فرودگاه بغداد اعزام کردند.

  ادامه دارد

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

    بقلم : شاکر کسرائی

 قسمت سی وسوم

اشغال کویت به دستور صدام

بامداد دوم اوت ۱۹۹۰ ( ۱۱ مرداد ۱۳۶۹   )  زنگ تلفن ارتشبد  ستاد نزار الخزرجی به صدا درآمد .آن طرف خط دبیر فرماندهی کل سپهبد علاء الجنابی بود که از رئیس ستاد خواست خودرا به مقر فرماندهی ارتش برساند .زمانی که الخزرجی به مقر فرماندهی رسید الجنابی به او خبر داد ( اکنون اشغال کویت را به اتمام رساندیم)   .۱۵ دقیقه بعد عبد الجبار شنشل وزیر دفاع رسید الجنابی خبر اشغال کویت را به وی اطلاع داد.ان رویداد فقط در عراق رخ می دهد .رئیس جمهوری دستور حمله به کشور مجاور را صادر می کند . وزیر دفاع ورئیس ستاد ارتش خبر اشغال کشور همسایه را بعد پایان حمله مطلع می شوند.

نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش در دوران صدام در خاطرات خود ضمن اعلام خبر فوق افزود : صدام حسین زمانی که از جنگ با ایران رهائی یافت به فکر حمله به کویت افتاد چرا که وی معتقد بود که در جنگ با ایران پیروز شده است واو توانسته است مانع صدور انقلاب اسلامی به  کشورهای عربی شود .صدام بر این باور بود که رژیم های عرب بویژه رژیم های عرب حوزه خلیج فارس به او پاداش کارش را پس از پایان جنگ با ایران نداده اند .از اینرو صدام نسبت به این رژیم ها خشمگین شده بود  .ومعتقد بود که کشورهای غربی کویت را تشویق به افزایش قیمت نفت کرده اند .

نزار الخزرجی به صدام گفته بود که ما نمیتوانیم با کویت بجنگیم وجنگ را خواهیم باخت وبدین علت صدام اورا از سمتش برکنار کرد.

نزار الخزرجی در خاطر ات خود نوشت که صدام شخصا نقشه اشغال کویت را با حضور حسین کامل دامادش وعلی حسن المجید پسر عمویش تهیه کرد وبه مرحله اجرا گذاشت.

صدام معتقد بود که پس از جنگ با ایران کشورهای عربی به او کمک خواهند کرد .چرا که عراق  وقتی وارد جنگ با ایران شد دارای ۴۳ میلیارد دلار بود وزمانی که جنگ با ایران به پایان رسید عراق حدود ۷۰ میلیارد دلار بدهکار بود.نیمی از این مبلغ را به کشوهای عربی بدهکار بود .او از این کشورها توقع داشت به او کمک کنند.عراق طی هشت سال جنگ با ایران نه تنها پیشرفت نکرد بلکه این کشور عقب گرد کرد بدهی زیادی داشت بی کاری زیاد وهمه پروژه های عمرانی عراق متوقف گردید.صدام نا امید شد .کشورهای عربی وکشورهای خارجی او را نا امید کردند او توقع داشت کشورهای عربی بدهی های عراق را ببخشند وکمک های مالی به او کنند .عراق ۳۵۰ میلیار دلار هزینه جنگ را پرداخت کرد .کشورهای عربی ۴۰ میلیارد انرا پرداخت کردند .صدام بر این باور بود که عراق هزینه جنگ را به نیابت از کشورهای عربی تحمل کرد .در این میان تعدادی از کشورهای عربی به سهمیه تولید نفت خود پایبند نبودند واین امر سبب کاهش قیمت نفت شد . صدام بارها اعلام کرد که عراق با فروش نفت نمیتواند سود بدهی هایش را پرداخت کند. صدام از اینکه کویت وامارات تولید خودرا از نفت  افزایش دادند خشمگین بود ، چرا که انها می دانستند این اقدام به ضرر عراق خواهد بود .در همین راستا خبر رسید که کویت مقد اری ازذخایر  نفت عراق را از چاه های الرمیله  به نفع خود مصادره کرده است  .صدام مدعی شد که کویت نفت عراق را به سرقت برده است .او به دو نتیجه رسید : یک اینکه کشوری قیمت نفت را کاهش می دهد تا عراق را تضعیف کند ..او امریکا وغرب را متهم کرد که این سیاست را دنبال می کنند .

.صدام اعلام کرد که سرقت نفت عراق توسط کویت خنجری است که کویت از پشت به عراق می زند.صدام از اینکه شورای همکاری خلیج فارس عراق را از عضویت در این شورا محروم کرد ، یک اقدام خصمانه از سوی شورا تلقی کرد ومعتقد بود این شورا قصد دارد عراق را از خود دور کند.

صدام خودرا یک رهبر فوق العاده می دانست

صدام خودرا رهبر بزرگ عرب می دانست .از اینرو او معتقد بود که رئیس جمهوری امریکا با پیروزی بر رقیبش با بدست ارودن ۵۱ درصد ارا  یک رهبر ضعیف خواهد بود.او بر این عقیده بود که مردان بزرگ تصمیمات بزرگ اتخاذ می کنند ومی توانند تصمیمات بزرگی را بگیرند.

صدام استالین را بهترین  الگو برای خود می دانست .چرا که او معتقد بود استالین توانست جنگ جهانی دوم را مدیریت کند.او کتابی را درباره استالین تهیه وبه افسران بلندپایه اش هدیه کرد .صدام هنگام جنگ با ایران خودرا فرمانده بزرگ می دانست او تلاش کرد در جنگ با ایران  از استالین تقلید کند .چرا که استالین هنگام فرماندهی جنگ نمایندگان حزب را با نیروهای ارتش به صحنه جنگ اعزام می کرد .صدام همین کار را در جنگ با ایران کرد اونمایندگان حزب بعث را به جبهه های جنگ اعزام کرد. نمایندگان حزب بعث هنگام جنگ گزارش های خودرا بطور مستقیم برای صدام میفرستادند واین کار خشم فرماندهان وافسران بلند پایه عراق را برمی انگیخت .صدام به افسران بلندپایه فرصت تصمیم گیری نمی داد او همانند استالین همه تصمیمات استراتژیک را در دست داشت .او معتقد بود که می تواند بزرگ تر از جمال عبد الناصر باشد.

صدام معتقد بود که او پس از  صلاح الدین ایوبی سردار عرب بزرگ ترین سردار عرب بشمار می رود .

صدام حسین در زمان حرکت از یک منطقه به منطقه دیگر از خودروهای سیاه رنگ ومتعدد استفاده می کرد تا  نتوانند اورا ترور کنند .او چند تن را بعنوان ” شبیه خود ” انتخاب می کرد .وزمانی که نزدیک شبیه او می شدی متوجه می شدی او صدام واقعی نیست.

صدام توجه خاصی به غذایش داشت .او به محافظش دستور می داد غذا ی تهیه شده اش را اول میل کند تا مباد او را با غذا مسموم کنند.

صدام قبل از حمله به کویت از کارهای دولت کویت عصبانی بود او ادعا می کرد که کویت نفت عراق را به سرقت می برد ورسانه های عراق از افزایش قیمت نفت وسرقت نفت عراق می نوشتند ولی هیچکس باور نداشت که صدام به کویت حمله کند وانرا اشغال نماید.

صدام با استفاده از گارد ریاست جمهوری کویت ر ا اشغال کرد.گارد ریاست جمهوری عراق قبل از حمله به کویت مانورهایی در بصره انجام داد.

نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش  وعبد الجبار شنشل وزیر دفاع عراق قبل از حمله عراق به کویت بودند ولی هیچکدام ازانها از  حمله عراق به کویت اطلاع نداشتند.

زمانی که خبر اشغال کویت توسط عراق  به رئیس ستاد ارتش ووزیر دفاع عراق دادند هردو غافلگیر شدند.

سه روز پس از حمله عراق به کویت صدام حسین رئیس ستاد ارتش ووزیر دفاع را دعوت به یک جلسه کرد ودر این جلسه صدام  از اینکه خبر حمله به کویت را به انها نداده عذرخواهی کرد وگفت نباید شما قهر کنید از اینکه خبر را قبل از حمله به شما ندادم.واین بدین معنی نیست که من به شما اعتماد ندارم .بلکه این کار را کردم تا شما خودرا به برنامه ریزی مشغول نکنید وممکن بود این خبر به دیگران برسد وطرح فاش گردد. من قصد داشتم این حمله غافلگیرانه باشد.من کویت را با نیروهای تحت امرم آزاد کردم نه نیروهای تحت امر شما .

صدام رو کرد به نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش وگفت من قصد دارم گارد ریاست جمهوری را فراخوانم وگارد بعنوان نیروی ذخیره در مرز متمرکز گردد   وارتش را جایگرین کنم شما برنامه ای را تدوین کن. صدام از حمله به کویت خوشحال نبود زیر ا عکس العمل بین المللی بسیار شدید وتند بود.

نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش به کویت عزیمت کرد  ودستور صدام را اجرا کرد ونیروی مورد نیاز را پیش بینی کرد .ولی نسبت به اثرات اشغال کویت به صدام هشدار داد که کشورهای غربی در برابر حمله عراق به کویت  سکوت نخواهند کرد وتبعات ان برای عراق سنگین خواهند بود.

رئیس ستاد ارتش طی گزارش مفصل به صدام هشدار داد که جنگ صد در صد رخ خواهد داد وارتش عراق در این رویاروئی شکست خواهد خورد.شش هفته بعد از اشغال کویت صدام حسین نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش را فرا خواند واز الخزرجی خواست گزارش خودرا در بین افسران بلندپایه ارتش تشریح وتوضیح دهد.رئیس ستاد ارتش توضیح داد که امکانات ارتش عراق محدود است وارتش عراق با تجهیزات ضعیف در این جنگ بکلی شکست خواهد خورد. الخزرجی ییش بینی کرد که نیروهای بین الملل با حمله  نیروی زمینی اغاز واین حمله یک ماه به درازا خواهد کشید وارتش عراق را نابود خواهد کرد.

صدام از گفته های الخزرجی عصبانی شد وگفت حمله یکماه ادامه نخواهد یافت بلکه حمله بیش از دو روز طول نخواهد کشید وبه انها درسی بزرگ خواهیم داد.الخزرجی به صدام گفت :انها پل ها ، پادگانها وکارخانجات مارا نابود خواهند کرد .هنوز الخزرجی مشغول پاسخ به صدام بود که صدام به او گفت که اقای سپهبد الخزرجی چرا صراحتا نمی گویی نمیخواهی بجنگی .الخزرجی به صدام پاسخ داد که من یک نظامی هستم وباید حقیقت  را بگویم وانچه که گفتم به ان اعتقاد دارم .روز بعد صدام طی نامه ای الخزرجی را از سمت رئیس ستاد ارتش برکنار ووی را بسمت مشاور رئیس جمهوری تعیین کرد.وبدین ترتیب صدام رئیس ستاد خودرا که پبیش بینی جنگ فراگیر ونابودی ارتش عراق را کرده بود از سمتش برکنار کرد..

همانطور که اشاره شد عراق در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ به کویت حمله واین کشور را اشغال کرد.عراق با این اقدام باعث بروز بحران بین المللی شد واخطار شورای امنیت را نپذیرفت .امریکا در سال ۱۳۶۹ با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت وسپس به عراق حمله کرد وارتش عراق را از کویت بیرون راند.

این نبرد بزرگ ترین نبرد قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم از لحاظ تعداد تجهیزات ومتحدان است.این جنک با بودجه ۱۰ میلیارد دلاری کشورهای عربی و۱۸ میلیارد دلاری امریکا را به دنبال داشت.

آمریکا و متحدانش با پشتیبانی شورای امنیت در تاریخ ۲۶ دی ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) حملهٔ هوایی گسترده‌ای را علیه عراق آغاز کردند. اسرائیل نیز توسط موشک‌های عراقی مورد اصابت قرار گرفت ولی از آنجا که نمی‌خواست کشورهای عرب از ائتلاف ضد عراق خارج شوند درصدد انتقام‌جویی برنیامد. یک نیروی زمینی که اغلب افرادش از قوای مسلح آمریکایی و انگلیسی و تیپ‌های پیاده ‌نظام بودند ارتش صدام را در بهمن ماه سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۱) از کویت بیرون رانده و بخش جنوبی عراق را تا رود فرات اشغال کردند.

ادامه دارد.

 

 

 

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

  بقلم : شاکر کسرائی

 قسمت سی ودوم

اطرافیان صدام

صدام حسین گروهی از همشهریان وبستگان خودرا گرد خود جمع کرده بود وانها بودند که از او حفاظت می کردند.

یکی از این افراد عبد حمود بود که آجودان صدام وحافظ اسرار او بود او از بستگان صدام بود وخطرناک ترین افراد از اطرافیان صدام بود.

در کنار عبد حمود افراد غیر نظامی اطراف صدام را گرفته بودند که قصی پسر کوچک صدام وعلی حسن المجید پسر عموی صدام بود.

صدام به بستگان خود که نظامی نبودند پست های نظامی وکلیدی داد .قصی پسر کوچک صدام مسئولیت  گارد ریاست جمهوری را بر عهده داشت .او مسئول نظارت وکنترل افسران وسربازان بود ونظامیان قصی را استاد صدا می زدند. نظامیان عراقی از غیر نظامیانی که پست های نظامی به انها اعطاشده بود متنفر بودند .

بعنوان مثال علی حسن المجید پسر عموی صدام یک سرباز صفر کیلومتر بود که درجه ارتشبدی به وی اعطا شد .حسین کامل داماد صدام نیز یک سرباز بود که درجه ارتشبدی به وی اعطا شد وبعنوان وزیر دفاع عراق تعیین شد.یکی دیگر از غیر نظامیان بعثی که نقش کلیدی در حکومت صدام ایفا می کرد عزت ابراهیم بود که پست معاون فرمانده کل ارتش به وی سپرده شد.او یک فرد غیر نظامی بود که در عراق اورا یح فروش لقب داده بودند .او یخ میفروخت .به او درجه ارتشبد ستاد اعطا شد .عزت ابراهیم نوکر صدام بود واز قصی نیز حرف شنوی داشت.

اینها اطرافیان صدام بودند که افراد غیر نظامی بودند که بخاطر نزدیکی به صدام پست های عالی دریافت کردند وبه بالاترین درجه های نظامی نایل شدند.

این افراد مورد تحقیر افسران بلندپایه ارتش قرار می گرفتند چون نه دوره های نظامی را گذرانده بودند وبا نظامیان حرفه ای برخورد توهین آمیز داشتند.

ارتشیان احساس حقارت می کردند چون افراد غیر نظامی همه کاره بودند ودرجه های نظامی بالایی دریافت کرده بودند ,وبه  افسران ارشد دستور می دادند.

صدام مرد شماره یک بود وقصی پسر کوچکش مرد شماره دو بود قبل از قصی حسین کامل داماد صدام نقش مرد شماره دو را بازی می کرد.

سازمان امنیت رژیم صدام را قبل از قصی برزان تکریتی  برادر ناتنی اش بر عهده داشت.او مدت طولانی ریاست سازمان امنیت را داشت .او اختیارات کامل داشت چون برادر ناتنی صدام بود. صدام سازمان امنیت عراق را تاسیس کرد او در سال ۱۹۶۸ ( ۱۳۴۷) سازمان امنیت عراق را بنام روابط عمومی تشکیل داد.صدام این دستگاه امنیتی را با تشکیلات “دستگاه حنین ”  اغاز کرد.قبل از اینکه حزب بعث در سال ۱۹۶۸ مجددا قدرت را بدست گیرد صدام این دستگاه را پایه گذاری کرده بود .این دستگاه موظف بود از موجودیت حزب بعث  حفاظت کند.در این دستگاه یگ گروه از لات ها وقلدرها وافراد خشن فعالیت می کردند .اولین فردی که ریاست این دستگاه را برعهده گرفت سعدون شاکر بود.

دستگاه امنیتی صدام علاوه بر کنترل اوضاع امنیتی افراد دستگیر شده را شکنجه می کرد ارتش مشغول جنگ با ایران بود ولی دستگاه امنیتی کار خودرا می کرد وبه جنگ توجه نداشت.

قصی پسر کوچک صدام خطرناک تر از برادرش عدی بود چرا که فردی نامتعادل بود ومعاون پدرش در دفتر نظامی حزب بعث بود.او مسئولیت دستگاه های امنیتی عراق را برعهده داشت او نیز سرپرست گارد وبژه وگارد ریاست جمهوری بود.او اختیارات تام وکامل داشت .او بسیار خشن بود از هرگونه جنایت روی گردان نبود .زمانی که نوجوان بود دست به کارهای خطرناک از جمله کشتن افراد می زد .

او اموزش های خطرناک را از پدرش صدام ومدیر اسبق دستگاه امنیتی سعدون شاکر فرا گرفته بود.او گروهی را بنام ” فدائیان صدام” تشکیل داده بود .او رسانه هایی را زیز نظر داشت که همواره از نقش وی یاد می کردند.برزان تکریتی برادر ناتنی صدام رئیس دستگاه امنیتی بود که فردی پول دوست بود ولی نفوذی در ارتش نداشت .

ادامه دارد.

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

بقلم : شاکر کسرائی

قسمت سی ویکم  (عراق )

مخالفت وزیر دفاع صدام با ادامه جنگ عراق علیه ایران 

صدام وزیر دفاع را به قتل رساند

صلاح عمر العلی یکی از رهبران حزب بعث عراق ودوست صدام در خاطرات خود  می گوید : عدنان خیر الله طلفاح وزیر دفاع عراق که پسر دائی صدام نیز بود مخالف جنگ بود اومخالف مدیریت جنگ توسط صدام بود. وصدام اورا کشت .عدنان خیر الله شدیدا به صدام حمله کرد وعلیه او سخن گفت. عدنان گفت: صدام هیچ ارتباطی با ارتش وعلوم نظامی ندارد او هیچ اطلاعی از جنگ ندارد ونمیتواند انرا مدیریت کند  .او جنگ را بدست گرفته وهمه نظامیان متخصص را کنار زده است . او در همه مسائل جنگ کوچک وبزرگ دخالت می کند ودر نقشه های جنگ دخالت می کند او با این کار ما را در همه جبهه ها  شکست می دهد وما را با شکست ، فجایع وبحران ها مواجه می سازد..

 

عدنان خیر الله طلفاح پسر دایی صدام ووزیر دفاع عراق

صلاح عمر العلی دباره وزیر دفاع عراق می گوید : من عدنان خیر الله را از مدت های مدید می شناسم او عضو حزب بعث بود ومی داند که من اسرار اورا فاش نمی کنم .او یک نظامی حرفه ایست او سابقه در ارتش دارد .عدنان خیر الله از شکست های ارتش بواسطه اداره ان توسط صدام  ناراحت بود چرا که صدام اصرار داشت جنگ را مدیریت کند واین اصرار سبب شکست ارتش می شد..به عدنان گفتم اگر جنگ ادامه یابد ایرانی ها وارد بغداد خواهند شد .او حرف مرا تایید کرد وبه من گفت: صدام افسران بلندپایه را برکنار کرده  .او از کشته شدن جوانان در جبهه ها سخن گفت وافزود رسانه ها فقط از صدام تعریف وتمجید می کنند واز کشته شده ها سخن بمیان نمی آورند.صدام همه کاره جنگ شده است اوست که برنامه ریزی می کند وبرنامه های را اجرا می کند وهرگونه پیروزی را محقق می سازد .سخنان عدنان خیر الله مرا بیشتر به تصمیمم برای استعفا متقاعد ساخت.به نیویورک بازگشتم ود ر ماه ژوئیه استعفای خودرا به مرکز فرستادم.

چگونه عدنان خیر الله کشته شد؟

صدام وپسر دائی اش عدنان خیر الله طلفاح

صدام وخانواده اش وعدنان خیر الله وخانواده اش برای گذراندن تعطیلات  به شمال عراق رفتند.عدنان خیر الله هنگام بازگشت از شمال عراق هلیکوپترش منفجر وکشته شد  .تفسیر رسمی این بود که هلیکوپتر وزیر دفاع به سبب توفان سقوط کرد ولی متخصصان نظامی گفتند که این بهانه قانع کننده نیست وهلیکوپتر با مواد منفجره که در ان کار گذاشته شده بود منفجر وسقوط کرد.

آیا صدام او را به قتل رساند؟

صلاح عمر العلی پاسخ می دهد : بله اکثر عراقی ها به این مسئله اعتقاد دارند .عدنان خیر الله در ارتش معروف بود وبین ارتشیان به خوش نامی شناخته شده بود .واین کافی بود تا صدام او را کنار بزند .علاوه بر این امر ، هیچ تحقیق جدی از سقوط هلیکوپتر عدنان بعمل نیامد.

ادامه دارد

خاطرات خبرنگارایرانی از رویدادها وجنگ های خاورمیانه وشمال آفریقا

 بقلم : شاکر کسرائی

قسمت سی ام (عراق )

جنگ تحمیلی صدام علیه جمهوری اسلامی ایران 

صدام حسین در میان نظامیان عراقی

صلاح عمر العلی یکی از سران حزب بعث عراق خاطرات خودرا از تصمیم صدام برای اغاز جنگ علیه ایران بیان می کند ومی گوید : من معتقدم که دو عامل سبب تصمیم صدام برای اغاز جنک علیه ایران بود .اولین عامل مربوط به شخص صدام بود که همواره دنبال بر عهده گرفتن رهبری عراق وجهان عرب بود .وی معتقد بود که پیروزی بر کشور بزرگی به بزرگی  ایران اورا به رهبری جهان عرب می رساند واورا در سطح جمال عبد الناصر رئیس جمهوری اسبق  مصر ومرد شماره یک جهان عرب قرار خواهد داد .

صلاح عمر العلی بر این عقیده است که صدام یقین حاصل کرده بود که حمله به ایران با موافقت غرب روبرو خواهد شد .جنگ به ایران نیازمند اسلحه ومهمات زیاد بود چرا که ایران یک کشور بزرگ منطقه بود.صلاح عمر العلی درباره اغاز جنگ می گوید : بنظرم تصمیم اغاز جنگ علیه ایران یکسال قبل از اغاز جنگ اتخاذ شده بود .وی با اشاره به اجلاس سران کشورهای عدم تعهد درسپتامبر ۱۹۷۹ در کوبا وشرکت صدام در راس هیئت عراق در این کنفرانس اضافه کرد که هیئت ایرانی در این کفرانس را ابراهیم یزدی وزیر خارجه ایران برعهده داشت.ودر حاشیه این کنفرانس دیداری بین صدام ویزدی انجام گرفت .در ان زمان روابط عراق وایران متشنج بود زیرا درگیریهای مرزی بین دو کشور جریان داشت .صلاح عمر العلی این دیدار را سازنده ومثبت ومحکم توصیف ونوشت که در پایان دیدار قرار شد گفت وگو در سطح مسئولین بلندپایه ادامه یابد.

صلاح عمر العلی با اشاره به دیدار مثبت دو طرف افزود که پس از پایان دیدارصدام ویزدی با صدام ملاقات کردم واز اهمیت راه حل صلح آمیز ومذاکره وجو سازنده ومثبت دیدار سخن گفتم وتاکید کردم که دو کشور عراق وایران همسایه اند وجنگ نمیتواند راه حل مشکلات باشد،  بلکه انرا پیچیده می کند

ولی زمانی که حرفم تمام شد صدام رو به من کرد وگفت :  صلاح توجه داشته باش که این فرصت فقط صد سال یکبار ممکن است پیش آید امروز فرصت فراهم شده است. ما سر ایرانی ها را خواهیم شکست وهر وجب از خاک عراق را که انها اشغال کردند از جمله شط العرب را باز پس خواهیم گرفت.

صدام ادامه داد: من نمیخواهم سخن از راه حل مسالمت امیز وراه حل انسانی وتسویه مشکلات با ایران را دیگر تکرار کنی تو خودرا در سازمان ملل آماده کن حرف مرا بشنو من سر ایرانی ها را خواهم شکست وهر وجب از محمره تا شط العرب را باز پس خواهم گرفت.

صلاح عمر العلی افزود:  سخن صدام با سخنش در دیدار با هیئت ایرانی  متفاوت بود .او معتقد بود که فرصتی برایش پیش آمده تا بتواند از  ایرانی ها انتقام بگیرد چرا که در داخل ایران  کشمکش ها وجود داشت وارتش ایران در حال از هم پاشیدگی بود.

صلاح عمر العلی افزود : احساس کردم حرف های صدام حرف های خطرناکی است وکوکورانه  قصد جنگ دارد .من یاد ۵۴ نفر کادر حزب بعث افتادم که دو ماه پیش انها را سربه نیست کرد وفکر کردم که اوضاع بسوی یک فاجعه پیش می رود.

بنظر می رسید صدام در نظر دارد اختلافات تاریخی دو کشور را با تحمیل جنگ به ایران حل وفصل کند  وبنظر صدام جنگ بهترین فرصت برای عراق است  که عراق به یک عراق نیرومند وبازیگر اصلی منطقه مبدل شود وخود بازیگر اصلی شناخته شود.

صلاح عمر العلی در ادامه نوشت : قدرت مردم را عوض میکند وصدام که روزی یک جوان آرام بود وحرف دیگران را می شنید وچنین وانمود می کرد که خودرا وقف خدمت به حزب بعث کرده است او اکنون تنها شخصی است که تصمیم می گیرد .او مغرور شده  ومعتقد به استفاده از زور برای برخورد با داخل وخارج بود .

صلاح عمر العلی

صلاح عمر العلی  می افزاید : امیدوار بودم جنگی بین عراق وایران رخ ندهد ولی این جنگ اتفاق افتاد .من نماینده عراق در سازمان ملل تعیین شدم .جنگ دیپلماتیک در شورای امنیت وجنبش عدم تعهد وسازمان کنفرانس اسلامی واتحادیه عرب درمورد درگیری عراق وایران شدید وجریان داشت .من ناراحت بودم واز خود می پرسیدم تا کی می توانم ناراحتی ام را کنترل کنم؟ به فکر استعفا افتادم به بغداد رفتم با صدام ووزیر خارجه دیدار کردم .در مه ۱۹۸۲ بود به صدام گفتم جنگ وارد مرحله دیگری شده است ایران نفس تازه ای کرده وبه ما فشار وارد می کند. این اولین جنگ تاریخ نیست قبل ان جنگ های دیگری روی داد .درس اول جنگ اینست که اگر میخواهی در جنگ پیروز شوی بایستی جبهه داخلی ات را محکم کنی  تا ارتش بتواند خوب بجنگد .ولی این امر وجود نداشت ایا یک حزب می تواند این جنگ را مدیریت کند؟  به صدام گفتم که اوضاع نشان می دهد که ما در جنگ بازنده خواهیم بود واگر بخواهیم در جنگ شکست نخوریم بایستی جبهه داخلی را تقویت کنیم.

صلاح عمر العلی می افزاید: در آن روزها صدام بسیار مغرور بود رهبران جهان تلفنی با او تماس می گرفتند پس چرا باید به حرف های سفیرش در سازمان ملل  گوش دهد ؟او بحدی مغرور بود که روزی به من گفت صلاح این مسئله را بکلی  فراموش کن. ما نیاز به جبهه داخلی نداریم خواهش می کنم دیگر در این باره صحبت نکن . تو میخواهی تعادل روانی ات را حفظ کنی ما به چنین چیزی نیاز نداریم.ما به خود اطمینان کامل داریم ، پیروزی از آن ما است .ما برنده جنگیم،  ایرانی ها شکست خواهند خورد. پس از پایان دیدارم با صدام به این نتیجه رسیدم که باید استعفا بدهم.

 

ادامه دارد

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *