چرا “اسلام سیاسی” به نفع “اسلام جهادی” عقب نشینی می کند و در میان این همه فتوا و تحلیلهای گسترده ی ” سکوت دربارهی آن ” چیست؟ طالبان چگونه نقشه راه اسلامی بعدی را تعریف خواهد کرد؟
شکست حزب “عدالت و توسعه” ، نسخه مراکشی جنبش “اخوان المسلمین” در انتخابات اخیر پارلمانی و از دست دادن بیش از ۹۰ درصد کرسیهای آن، شوک شدیدی برای اسلام سیاسی بود، به ویژه که این شکست بزرگ همزمان با خروج حزبالنهضه تونس از قدرت بود، و رقیب این حزب، رئیس جمهور قیس سعید، از حمایت گسترده مردم برای اقدامات خود از جمله توقف پارلمان، اجرای قانون اساسی، انحلال دولت، اعلام وضعیت فوق العاده در کشور و شکست تغییر رژیم در سوریه ، برخوردار شد.
نکته قابل توجه اینکه بسیاری از سازمانهای اسلامی، سیاست خارجی خود را (تقریبا) در کمتر از ده سال گذشته وقف تجزیه و تحلیل دلایل این عقبگرد از بالا به پایین کردهاند. برخی دلیل آنرا شکست عملکرد اقتصادی، و برخی دیگر دلیل آنرا اختلافات داخلی و توطئههای خارجی دانستند. اما ما هیچ صدایی از رهبران این جنبش سیاسی نشنیدیم که به شکست و اشتباهاتی که مرتکب شدند و تجدیدنظرهای اساسی اجتنابناپذیر خود اعتراف کنند (به جز مواردی نادر). شاید پیام پروفسور یوسف ندی ، یکی از برجستهترین و کهنهکارترین رهبران جنبش اخوان المسلمین، با عنوان “مصر به کجا میرود؟” که در آن، وی پیشنهاد گفت وگوی بدون قیدوشرط با آنچه که او “سیستم ریاست جمهوری مصر” مینامید را انجام داد تا از ذکر نام عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور، خودداری شود، و این یک اشتباهات استثنائی دیگر در این زمینه بود.
***
دلیل اصلی افول “اسلام سیاسی”، که بسیاری عمداً از پرداختن به آن خودداری میکنند ، موفقیت قدرتهای منطقهای و بینالمللی در استفاده از آن برای خدمت به دستورکار خود و ایالاتمتحده و متحدانش در منطقه عربی به ویژه در سوریه، عراق ، لیبی و مصر است. هزاران سند وجود دارد که این واقعیت را تأیید میکند. علاوه بر حقایق موجود، شاید کنار گذاشتن این نیروهای سیاسی از اسلام سیاسی و سازمان های زیرمجوعهی آن و مشارکت آنها در گفتگو با دشمنان اصلی آن در مصر، عربستان سعودی، امارات و سوریه (به صورت مخفیانه) مواردی را که در بالا به آن اشاره کردیم تأیید کند و ما صراحتا از قطر (همهی اعراب) ترکیه (اسلام) و ایالات متحده (جامعه بین المللی) صحبت می کنیم.
من نمیتوانم ملاقاتم را در ابتدای را در ابتدای روزنامه نگاریام با شیخ عمرالتلمسانی سومین رهبر عام جنبش “اخوان المسلمین” مصر، در لندن در سال ۱۹۷۸ ، که با هماهنگی مرحوم دکتر زکی بدوی ، رئیس مرکز اسلامی در آن زمان انجام شد فراموش کنم، چند روز پس از امضای توافقنامه کمپ دیوید، در این جلسه، من سعی کردم به هر شیوه و روشی یک کلمه در محکومیت شیخ التلمسانی برای این توافقات بیاورم، ولی بیفایده بود. ، خدا رحمتش کند، متوجه شد من چه میخواهم. او در اوج ادب و اخلاق به من گفت: “پسرم ، لطفاً ضبط صوت را خاموش کن.” پس از آنکه آنرا خاموش کردم، رو به من کرد و گفت: “من کمپ دیوید را در حالی که خارج از مصر هستم محکوم نخواهم کرد ، علاوه بر این ، ما یک جنبش حامی و مدافع اسلام هستیم و باید برای گسترش فراخوانها و آموزش جامعه ، حضور خود را در کشورهای خود حفظ کنیم.”و از هرگونه فعالیت سیاسی که منجر به درگیری ما با دولت شود، دوری کنیم، زیرا دولت از ما قویتر است و میتواند کار ما را یکسره کند، و این چیزی نیست که ما در حال حاضر میخواهیم. نکات دیگری نیز وجود دارد که ممکن است بعداً به آنها بپردازم.
شیخ التلیسانی به قاهره بازگشت و به عنوان یک مبلغ اسلام، قرارداد کمپ دیوید را محکوم کرد. او یکی از برجستهترین قربانیان کمپین دستگیری رئیس جمهور انورسادات در آن زمان علیه همه مخالفان این توافقنامهها بود که بسیاری از بخشهای سیاسی و فرهنگی مصر را از چپ افراطی و راست افراطی شامل می شد. امیدوارم رهبران حزب عدالت و توسعه مراکش شاهد این پاراگراف مقاله باشند.
***
دو جنبش نماینده اسلام سیاسی تصویر متفاوتی از خود نشان دادند، و هنوز بر روی زمین محکم ایستادهاند و قدرت خود را افزایش میدهند. اولی، جنبش طالبان افغانستان است که نزدیکترین تفکر وهابی است، و دومی، جنبش “حماس” است که از بطن جنبش “اخوان المسلمین” بیرون آمد و وجه مشترک آنها اسلام است. وجه مشترک آنها برافراشتن پرچم اسلام جهادی، ایستادن در سنگر مقابل توطئههای آمریکا و اسرائیل، کنارگذاشتن (تا حد ممکن) اختلافات قومی_قبیلهای و حفظ حداقلهای سطح استقلال تاکنون ، و گشودن آغوش نسبت به دیگری است. اولی، طالبان، پیروز شد و کشور خود را آزاد کرد و آمریکا را تحقیر و اشغال آنرا شکست داد و دومی ،دراین مسیر است انشاء الله.
“اسلام سیاسی معتدل” برای بازگرداندن قدرت خود به چندین دهه زمان نیاز دارد، اما “اسلام جهادی” که پس از اشغال افغانستان توسط امریکا عقب نشینی کرد. وبا به کارگیری مخالفان آمریکایی بعنوان اولین رقیب خود ممکن است قدرت خود را از افغانستان بدست آورد.
این موضوع بستگی به نحوه برخورد قدرتهای منطقهای و بزرگ با امارت اسلامی طالبان دارد و ما مطمئن هستیم که مسدود شدن حدود ۱۰ میلیارد دلار از سرمایه های افغانستان توسط آمریکا و استفاده از “اعتراف” به عنوان اهرم فشار و کمپین های رسانه ای ممکن است نتیجه عکس بدهد. این امر طالبان را به پذیرش “اسلام جهادی” و سازمان های آن ، به ویژه “القاعده” و نسخه جدید سازمان های “دولت اسلامی” و شاید سازمانها و جنبشهای جدیدتر، رادیکالتر و افراطی ترغیب کند.
حضور ملا سراج الدین حقانی به عنوان وزیر کشور ، ملا محمد عباس ، پسر ملاعمر به عنوان وزیر دفاع و پنج زندانی گوانتانامو در دولت جدید افغانستان ، همگی نشانه هایی هستند که ممکن است نشان دهد بازگشت طالبان از “اسلام جهادی” محروم نمیگردد. بلکه شاید با حمایت و اتحاد ایران و چین ، و تا حدی کمی روسیه به علاوه پاکستان که برای آمریکا و غرب یک کابوس است قدرتمندتر خواهد شد.
تصادفی نیست که اسلام سیاسی (میانه رو) با عقب نشینی ایالاتمتحده، شکستهایش در خاورمیانه و افزایش نشانههای آغاز ظهور اسلام جهادی “واقعی” در فلسطین اشغالی و افغانستان عقبنشینی کرده است. این تبادل فرازونشیب بههرحال ریشههای عمیقی در تاریخ اسلام دارد و ما متخصص نیستیم که از لحاظ فکری به آن بپردازیم.
کل جهان در حال حاضر در دروازه یک روند جامع تغییر ایستاده است، جایی که یک امپراتوری بزرگ در آستانه فروپاشی است (آمریکا)، و امپراتوری دیگری مرحله صعود و ترقی را آغاز کرده است (چین). اعراب و مسلمانان با توجه به این صحنه و تغییرات آن کجا ایستاده اند؟
ما پاسخ این سوال را به چند سال آینده و تحولات شگفت انگیزی که آنها بر دوش دارند واگذار می کنیم. واللُه أعلم
سرمفاله روزنامه رأی الیوم
مترجم: محسن فصیحی