طالبان از سقوط تا ظهور مجدد

در حالی که بسیاری از کارشناسان سیاسی طالبان ۲۰۲۱ را طالبانی معتدل و میانه رو میدانند،نشریه العهد لبنان طی تحلیلی  طالبان را همان طالبان ۲۰ سال پیش می داند که از هر ترفندی برای مشروعیت بخشیدن خویش در مجامع بین المللی فروگذار نمی­کرد.

توافقنامه صلح ۲۹ فوریه۲۰۲۰ امضا شده میان  ایالات متحده با “گروهک طالبان” در دوحه قطر به این گروه تروریستی مسلح  فرصتی داد تا به عنوان” افرادی بسیار

شیک­پوش و دارای تلفن های هوشمند و ماهر در فن ­بیان، بسیار دیپلماتیک در مقابل رسانه ­های بین­ المللی” ظاهر شوند.

طالبان همچنین لباس مشروعیت بین­ المللی را بر تن کرد، که در پی تصرف افغانستان توسط این گروه در اواخر دهه ۱۹۹۰ ، فاقد آن بود.

از سوی دیگر، تصویر  واقعی طالبان کاملاً مخالف بود. همزمان با تسلط کامل طالبان بر افغانستان، وکنترل مناطق بدون جنگ وحتی شلیک یک گلوله، ورود آن به پایتخت،کابل، واعلام  امارت اسلامی افغانستان،گزارش هایی در مورد اعدام زنان توسط گروهک، وادار کردن دختران به ازدواج با مبارزان طالبان، و اخراج دانش ­آموزان دختر از مدارس­شان منتشر شد. به­ نظر می­رسد این احیای حکومت سرکوبگر طالبان در دهه نود است ، چیزی که ناظران و کارشناسان روی آن متوقف شده ­اند و سوالی که میلیون­ها نفر در جهان در مورد هویت دقیق طالبان امروز آن را مطرح می­کنند، و آن اینکه آیا واقعاً این جنبش پس از به قدرت رسیدن ۲۰ سال پس از دوری از قدرت تغییر کرده است؟؟؟

شکی نیست که طالبان تغییر کرده است و دیگر مانند قبل از تهاجم  نیست، زیرا رهبری را در دهه­ های گذشته آموخته است – ظهور ، سقوط و دوباره ظهور- بنابراین جنبش واقع ­بینا نه­تر و در ارتباط­ عمومی تجربه کسب کرده است. اما این بدان معنا نیست که طالبان نظر خود را نسبت به جهان تغییر داده، یا اهداف خود را رها کرده، و یا پس از تسلط بر کشور، از وحشی­گری خود دست کشیده است. ذاتأ طالبان ایدئولوژی­ اش،  نوع نگرشش به اسلام و اعمال قوانین دینی­ اش بر جامعه با استفاده از اسلحه- به عنوان یک جنبش تغییر نکرده است. درست است که از زمان سرنگونی در سپتامبر ۲۰۰۱ ، از نظر سیاسی و نظامی سازگار شده است، با این حال در جایی که قرار داشت ، دکترین مذهبی تکفیری و سختگیرانه­ای را تحمیل کرد.

اسفندیار میر ، تحلیلگر امنیتی جنوب آسیا در موسسه صلح ایالات متحده آمریکا می گوید: بخش اعظم جناح سیاسی طالبان هنوز تحت کنترل افرادی است که در دهه ۱۹۹۰ در جنبش نقش داشتند. نیش ۱۱ سپتامبر برای آنها هنوز کم­رنگ نشده است.

میر افزود: “آنها واقعاً احساس حقارت شدید داشتند و زبان­ حال آنها می­گوید: ما دولت داشتیم و این حق ماست که این حق به­زور از ما گرفته شد، بنابراین ما باید خود را ثابت کنیم و اعتبار خود را که با زور سلب شده بود، بازیابی کنیم.

این زخم­هایی است که از ماه­های پس از ۱۱ سپتامبر برجای مانده است که معتقدم همچنان به هدایت و شکل ­دهی محاسبات کلی این گروهک ادامه می دهد. و این امر تا حدی پیشرفت بی­ وقفه به سوی کابل برای بازپس­ گیری آن را بیان می­کند.

در عین حال، همچنین طالبان نیاز به مشروعیت و به رسمیت شناختن بین ­المللی را عمیقا درک می­کند.

کاوه کرامی ،پژوهشگر دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه سوآز  لندن می­گوید: “این به ­دلیل ارزش اخلاقی آن نیست، بلکه به دلیل دسترسی به پول و اموال خارجی که کشور افغانستان در بخش بزرگی از تاریخ خود به آن وابسته بوده است” می­باشد.

طالبان در سال های اخیر شبکه ای از روابط را با ایران و کشورهای همسایه آن به ­همراه کشورهایی مانند روسیه و چین ایجاد کرده است. به ­عبارت دیگر­، شرکای بالقوه دیگری را برای خود ایجاد کرده است، به طوری که روابطش مانند گذشته دیگر تنها به پاکستان، “مادر قانونی طالبان” ، محدود نمی­شود.

به عنوان بخشی از این استراتژی­، رهبری سیاسی طالبان سعی کرده است خود را به عنوان یک نهاد تا حدودی منطقی­ تر و در لفاظی­ ها خود را محتاط­ تر معرفی کند. این تلاشی است برای تجدید ساختار نیروی وحشی عقب مانده که به او متصل است. طالبان نه تنها در مذاکرات صلح، بلکه در مذاکرات زنان نیز شرکت کرد.

ملا عبدالغنی برادر، رهبر احتمالی جدید افغانستان، نماد این تفکر است. رهبر عالی­رتبه کنونی طالبان، هیبة الله آخوندزاده است، اما سالهاست که کسی او را ندیده و ممکن است زنده یا مرده باشد. با این حال برادر، رهبر سیاسی و یکی از بنیانگذاران طالبان است و از محرمین ملاعمر است که به شکل مرموزی جان باخت.

در سال ۲۰۱۰ ، برادر در عملیات مشترک اطلاعاتی آمریکا و پاکستان در پاکستان دستگیر و زندانی شد. سپس در سال ۲۰۱۸ درست زمانی که دولت ترامپ مذاکرات صلح جدی با طالبان را آغاز کرد آزاد شد.( گزارش­هایی مبنی بر آزادی وی به عنوان شرط مذاکرات وجود دارد). در نهایت ، برادر مذاکرات صلح را در دوحه رهبری کرد.

رهبری سیاسی طالبان ممکن است سرانجام اقداماتی برای جلب رضایت جامعه بین­ المللی انجام دهد – مانند باز گذاشتن برخی از نهادهای رسانه ای یا اجازه تحصیل دختران جوان در مدرسه – اما دلیلی وجود دارد که جدی بودن این تعهد را زیر سوال ببرد. برخی گزارش­ ها از کابل و جاهای دیگر در افغانستان نشان می­دهد که این تعهد به طرز وحشتناکی سطحی است.

اسفندیار میر معتقد است که طالبان “بین آنچه می گوید و آنچه انجام می­دهند فاصله دارد”. این یک نوع ویژگی سیاسی است – آنها می توانند جامعه بین المللی را با کلمات مودبانه درگیر کنند ، با ایجاد این تصور که آنها معتقد به سیاست باز هستند، اما در نهایت، هنوز یک ماشین نظامی قدرتمند هستند که تمایلی به مصالحه ندارند. آنها از بسیاری جهات انگیزه چندانی برای امتیاز دادن ندارند ، زیرا فقط از افغانستان عبور کرده و کابل را پس گرفته اند”.

طالبان می­داند که احیای کشور بسیار آسان­تر از ادارۀ آن است. به­ همین دلیل است که آینده افغانستان تحت حکومت طالبان هنوز نامعلوم است.

تعدادی سوال بزرگ همچنان درحال شکل­ گیری است و هنوز به آنها پاسخی داده نشده است، مانند: آیا طالبان می­توانند حکومت کند و چگونه می تواند؟ آیا روابط خود را با دیگر گروه ها و سازمان های تروریستی از سر خواهد گرفت؟

نقطه عطف برای مشاهده میزان ماندگاری آنها در حکومت داری ، ارائه خدمات به مردم است.

توانایی آنها برای عملکرد بهتر در این زمان تا حد زیادی به این بستگی دارد که آیا تلاش های آنها برای مشروعیت بین ­المللی نتیجه می­دهد یا خیر؟

سوال دیگر این است که این رهبری سیاسی – به ویژه کسانی که در مذاکرات بین ­المللی دخیل هستند –  تا چه حد با شبه ­نظامیان همکاری خواهد کرد؟ و توانایی دولتمردان طالبان برای نفوذ، انضباط و کنترل بر مردم محلی چقدر است؟

رهبران سیاسی طالبان، خود را در امور جهان آموزش داده ­اند. آنها متوجه شده­ اند که باید در مورد احترام به حقوق صحبت کنند، زیرا خواهان به رسمیت شناخته شدن در عرصه بین ­المللی هستند. اما هزاران هزار رهبر و سرباز طالبان هستند که لزوماً این نظر را ندارند. این طبقات مختلف طالبان دارای اولویت­ های متفاوتی هستند و       پیش­ بینی اینکه آیا آنها خود را همسو خواهند کرد یا خیر دشوار است. طالبانی­ ها هستند که “ادعا می کنند ما پیروز شده ­ایم ، ابرقدرت را شکست داده ­ایم و حق داریم هرکاری که می­خواهیم انجام دهیم، زیرا ما فداکاری کرده ایم”.

شکاف­ های ایدئولوژیکی وجود خواهد داشت که ما هنوز ندیده ­ایم. تقسیمات دیگری نیز ممکن است پدید آید. بسیاری از موارد مربوط به گروهک طالبان مبهم است، اما جناح­های مختلفی هستند که بسیاری از آنها دارای قدرت قابل توجه و منافع بالقوه رقابتی می­باشند. بسیاری از مبارزان، به ویژه نسل­ های جوان، ممکن است به یک جنبش جهادی بین ­المللی اعتقاد داشته باشند و بخواهند از آنها حمایت کنند. اما بعضی از اعضای جنبش ممکن است این روابط را بسیار خطرناک بدانند، زیرا این روابط در نهایت منجر به برکناری طالبان از قدرت خواهد شد.

ایالات متحده در سال های اخیر سعی کرد شکاف هایی را بین جناح های مختلف طالبان مانند شبکه بدنام حقانی ایجاد کند. اکنون این سوال مطرح است که آیا طالبان با عدم وجود آمریکا در جایی که سیاست دولت آمریکا شکست خورده است، موفق خواهد شد؟ به عبارت دیگر، هنگامی که طالبان در برابر تهدید خارجی مثل ایالات متحده شکست بخورد، آیا نبردهای احتمالی قدرت یا جناح های رقیب ظهور خواهند کرد؟ این نیز ما را به یک شکاف دیگر در مورد طالبان می رساند ، این میزان که تا چه حد به سازمان های تروریستی در مرزهای خود پناه گاه امن داده می­شود. در توافقنامه صلح ایالات متحده و طالبان، پیش شرط خروج آمریکا، تعهد طالبان برای عدم پناه دادن به تروریست­ هایی است که ممکن بود علیه ایالات متحده دست به حملاتی بزنند. با وجود این، شواهد و گزارش­های زیادی از جمله در سازمان ملل متحد وجود دارد که “رهبری طالبان روابط نزدیک خود را با القاعده و داعش حفظ کرده است”.

آنچه باعث نگرانی می­شود این است که پیروزی طالبان و نماد بازسازی قدرت این گروه می­تواند به تقویت گروه های تروریستی در همه ­جا، چه در افغانستان و چه در نقاط دیگر کمک کند. وقتی [طالبان] موفق به سرنگونی دولتی می شود که مورد حمایت کل جامعه بین ­الملل است. این چه پیامی برای بقیه گروه های تروریستی افراطی جهان دارد؟ اینها برای مردم افغانستان چه پیامدی دارد؟

طالبان افغانستان را به زور تصرف کرد. این سازمان دموکراتیک نیست و هرگز نخواهد بود و اینکه افغانها دولت را مشروع می­دانند بستگی به نحوه اداره آن دارد. در واقع، مداخله دولت افغانستان و ایالات متحده در نهایت شکست خورد و در دو دهه، خود باعث نارضایتی و کینه­ های زیادی شد. یک نسل کامل از افغان­ها، که بعد از سال ۲۰۰۱ متولد شده ­اند ، تحت تهدید مداوم جنگ زندگی کردند. اما همین نسل، حداقل در کلان شهرها ، تحت ظلم و سرکوب طالبان زندگی نکردند. یعنی در این بیست سال  روزنامه نگاران ، فعالان ، هنرمندان ، معلمان و سیاستمدارانی بوده اند که تعداد زیادی از آنها زنان بودند. بخشی از دختران و زنان به مدرسه می­رفتند. در حال حاضر بسیاری از این نخبگان در حال فرار یا فرصت برای فرار هستند. این نشان­دهنده­ ی این است که آنها برای فرار از آزار و اذیت طالبان به سمت هواپیماهای نظامی ایالات متحده فرار کردند. بنابراین، سوال بدیهی در اینجا این است: طالبان چگونه تلاش خواهد کرد به این گستردگی مردم را سرکوب کند؟ اگر بتواند ، روزهای آینده به ما خواهد گفت. حتی اگر طالبان در جستجوی اعتبار بین ­المللی، از برخی از شدیدترین سیاست های خود عقب­ نشینی کند، امید چندانی برای تعدیل واقعی آنها وجود ندارد. عایشه صدیقه، کارشناس روابط نظامی جنوب آسیا ، که مطالب زیادی در مورد این منطقه نوشته است ، گفت: “آنها نیز مانند گذشته حکومت خواهند کرد.” ایدئولوژی آنها، نشانگر آنهاست”. یکی از دوستان وی افزود:” این ایده که فکر کنیم طالبان تغییر کرده اشتباه است. ” اخبار افغانستان ، تا کنون ، شوم بوده است. و این اخبار حاکی از این است که طالبان خانه ­به­ خانه در کابل می­گردد و به دنبال زنانی است که در دولت قبلی کار می­کردند. علاوه بر این، مغازه ­دارها بنرهای دارای تصاویر مدل­ها را از بین برده­ اند. برخی از شبکه­ های تلویزیونی از نمایش سریال­ها به برنامه های اسلامی تغییر رویه داده ­اند. افغان­هایی که با نیروهای آمریکایی یا بین­ المللی همکاری کرده ­اند وحشت­زده هستند و از ترس قصاص مخفی شده ­اند و برخی از آنها منطقه را ترک کرده­اند. در رهبری طالبان، به ­ویژه در رهبری سیاسی، جریانی وجود دارد که می­داند موفقیت دولت­شان به تداوم کمک­های غربی بستگی دارد. دولت افغانستان ۸۰ درصد پول خود را از کمک­های خارجی دریافت می­کند. بنابراین اگر ایالات متحده یا کشورهای خارجی تصمیم بگیرند که فردا بودجه مراکز بهداشتی را متوقف کنند ، سقوط خواهد کرد و یک فاجعه بزرگ رخ خواهد داد، و بنابراین در طالبان عناصری هستند که این را درک کرده و از ضرورت عضویت در سیستم بین­ المللی آگاه هستند. بنابراین تمایل آنها را به تعدیل برخی از بدترین انگیزه هایشان نشان می­دهد، اما بخش های دیگری از طالبان، به­ ویژه در طرف مقابل، ارتش، به طور کامل از این امر خودداری می کند.

بیایید بی سروصدا بخوانیم که کدامیک از افسران نظامی طالبان به یک روزنامه­ نگار آمریکایی گفت: “ببینید ، ما ۲۰ سال است که جنگیده ­ایم و فداکاری کرده­ایم.” اکثر اعضای خانواده ما مرده­ اند، ما قصد نداریم قدرت را تقسیم کنیم. ما قصد تعدیل نوع دولت را نداریم. این بدان معناست که رویای بازگشت به دهه نود آنها را برای لحظه ای رها نکرده است. در بیشتر موارد، بال های نظامی بر بال های سیاسی برتری دارند. بنابراین، جایی برای شرط ­بندی وجود ندارد که طالبان امروز مهربان­تر و بردبارتر از گذشته باشد.

بنابراین، به احتمال زیاد جناح تندروتر به زودی برتری در داخل طالبان خواهد داشت. اینها کسانی هستند که بیشتر در خطوط مقدم رنج بردند. آنها مردان خود را به سنگرها فرستادند. در مقابل، رهبران سیاسی در خارج از کشور زندگی می­کردند. آنها خانه­ های بزرگ، زیبا و مجللی در پاکستان یا در حال حاضر در قطر دارند و آنها واقعاً آن پایگاه اجتماعی را به مانند جناح نظامی ندارند.

شاید طالبان سعی کرده اند تصویر خود را تغییر دهد. اما بسیاری در افغانستان هیچ تصوری ندارند که آنها واقعاً چه کسانی هستند.

منبع: نشریه العهد 

مترجم: محسن فصیحی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *